ویژگی دیگر صابران این است که در همه مصائب خدا را حمد و ثنا می­گویند. زیرا انسان می داند که مشقت و وسوسه فقط به اراده خداوند است که نازل می شود. و فقط با مدد خداوند است که انسان می تواند در برابر مشقات باز به خداوند پناه آورد (یوحنا۱۲: ۱۷-مزامیر۳۷: ۴۰). انسان بدون مدد و یاوری خدا راه به جایی نخواهد برد و باید از خدا بخواهد که در برابر ابتلائات به او صبر عطا نماید (توماس، ۱۳۸۳: ۲۰۶).

        •  

       

                1. پاداش صابران در عهد جدید

               

           

       

    • زندگی جاودان و تحت حمایت الهی قرار گرفتنرساله قرنتیان در باره زندگی جاودان و ابدی است و او معتقد است کسانی که به خاطر مسیح تلاش می کنند واز مشکلات خسته نمی شوند ودر برابر سختی ها با مقاومت وپایداری دین خدا را یاری می دهند وآزارهای مردم را تحمل می کنند خدانیز آنها را تنها نمی گذارد: «مردم ما را آزار می دهند اما خدا ما را هرگز تنها نمی گذارد. زمین می خوریم اما به یاری خدا باز برمی خیزیم وبه پیش می رویم. » (دوم قرنتیان۴: ۹)، پولس ادامه می­دهد که خداوند به کسانی که پیغام انجیل را می شنوند وبه آن عمل می کنند زندگی جاودان می دهد ومی گوید: «می دانیم همان خدا که خداوند ما مسیح را پس از مرگ زنده کرد مارا نیزمانند عیسی مسیح زنده خواهد کرد تاهمراه شما مردم با ایمان به حضور اوببرد. پس تمام زحماتی که متحمل می شویم همه به نفع ما است بعلاوه هرچه تعداد کسانی که در اثر تلاش ما به مسیح ایمان می آورند بیشتر شود عده بیشتری خدا را به خاطر لطف و مهربانی او سپاس خواهند گفت وخداوند نیز بیشتر جلال خواهد یافت. » (دوم قرنتیان۴: ۱۴-۱۵).
    • نتایج :

با بررسی آیات عهد عتیق، عهد جدید و قرآن کریم درباره صبر می توان به نتایج زیر رسید:

        1. صبر از جمله واژگان اخلاقی مهم در این کتب به شمار می ­آید که در آنها توجه زیادی به این فضیلت شده است که البته این توجه در قرآن بسیار زیاد است و خداوند در آیات متعددی با بیان اهمیت و ضرورت صبر مومنان را به آن فرا می خواهد و از آنان می خواهد که در برابر حوادث و مصیبتها با ذکر یاد خدا با شکیبایی حوادث را پشت سر بگذارند و مطمئن باشند که کارهای خداوند از روی حکمت است پس باید به او توکل کنند. با همه توجهی که در قرآن به صبر شده است اما نکته مهم این است که خداوند فقط صبری را ارزشمند می داند که برای خدا و با هدف جلب رضایت او باشد. از دیدگاه قرآن، صبر از چنان اهمیت والایی برخوردار است که خداوند متعال آن را از جمله علل اساسی برای اعطای موهبت امامت معرفی نموده است(سجده، ۳۲/۲۴).

      (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    1. در مجموعه عهد عتیق، عهد جدید و قرآن کریم، هم آیاتی در باره­ی اهمیت صبر و ارزشمندی آن، فضائل صابران و پاداشی که برای آنها در نظر گرفته شده است را می توان دید .
    1. در عهد عتیق صبر بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است به گونه ایی که در پنج سفر تورات چندان اثری از صبر نیست و در سایر کتابهای عهد عتیق هم این توجه بسیار کم است و فقط در آثار پیامبران بعد از تبعید می توان آیاتی در باب صبر یافت. گرچه در کل کتاب تورات نمی توان آیاتی را یافت که به طور مستقیم به پاداش اخروی صابران اشاره شده باشد اما این توجه را در مزامیر داود و برخی آیات در کتاب مراثی ارمیا. می توان دید.
    1. در عهد جدید توجه به صبر گرچه در اناجیل چهار گانه زیاد به چشم نمی خورد و فقط چند آیه در انجیل متی ولوقا در باب صبر وجود دارد اما توجه به صبر در رسالات دیگر عهد جدید که به حواریون منسوب است و مقامات عالی کلیسا آنها را به عنوان کتاب مقدس پذیرفته اند آیات متعددی درباره صبر وارزشمندی آن وجود دارد .
    1. هسته اصلی مفهوم صبر که خویشتن داری در برابر مطلق تنگناها و شدائد می­باشد، در سیستم معنایی قرآن با حفظ معنای لغوی و اصطلاحی، ارتباط عمیقی با مفاهیم دینی چون ایمان، تقوا و اسلام و فضایل اخلاقی از قبیل احسان و عزم یافت و حتّی با برخی از این مفاهیم مترادف گشت.
    1. در هر سه کتاب مقدس، صبر از جمله صفات اخلاقی مهم است که هم به خداوند متعال نسبت داده شده است و هم به انسان. در عهد عتیق به خصوص در اسفار خمسه سعی می شود از یهوه یک خدای قهار و جبار و ابر قدرت نشان داده شود که با کوچکترین انحراف شلاق عذاب خود را فرود می آورد گویی فقط ترس و هراس است که بنی­اسرائیل را مجبور به اجرای شعائر معبدی می سازد تا شریعت خدا نزد آنان حفظ شود. اما بر خلاف اسفار خمسه، خداوند در برخی آیات خود را خدای صبور و دیر خشم معرفی می کند که مانند انسانها زود خشمگین نمی شود و به خاطر گناه قوم بنی اسراییل خود را اسیر خشم خود نمی کند. در کتاب یونس نبی نیز چهره متفاوتی از یهوه دیده می­ شود که شباهتی به خدای تورات ندارد. در این کتاب به خدایی بسیار مهربان و بخشنده برخورد می­ شود، خدایی که صبورانه از گناهان بندگان خود می گذرد و عذابی را که از سوی پیامبر خود یونس به آنان وعده داده بود به خاطر توبه آنان از گناهانشان، از آنها دور می کند. در عهد جدید نیز صبور بودن خداوند در برابر بندگان گناهکارش و دادن فرصت به آنها برای توبه اشارات بسیاری شده است که در این آیات علت مجازات نشدن سریع خطاکاران نه ناتوانی خداوند در مجازات آنها بلکه صبر او برای توبه بندگانش است. صبور از جمله اسمای الهی است که در قرآن و روایات بدان اشاره شده است و بدین معناست که خداوند، کسی است که در انتقام گرفتن از نافرمانان عجله نمی ورزد.

دعوت کردن انسان به صبر و ایستادگی در مقابل ناملایمات زندگی از جمله آموز­هایی است که در هر سه کتاب مقدس به آن توصیه و تأکید شده است. در پنج سفر تورات چندان اثری از دعوت مردم به صبر و شکیبایی و از آن مهم­تر اثری از پاداش به صابران وجود ندارد و این دعوت به صبر در برابر مشکلات بیشتر پس از قرن هشتم پیش از میلاد به چشم می خورد جایی که بعد از مرگ سلیمان و در زمان جانشینی پسرش بین بنی اسرائیل اختلاف افتاد و کشور آنها به دو کشور اسرائیل در شمال و یهودا در جنوب تقسیم گردید و تمام بنی اسرائیل اسیر بابلیان شدند. از آن به بعد است که رنج مربّی قوم بنی اسرائیل است و انبیا مردم را به تحمل رنج و صبوری دعوت می کنند که این امر نیز بیشتر بعد از حمله نبوکد نصر شاه آشور به اورشلیم دیده می شود. شرح حال زندگی ایوب پیامبر(ص) در این کتاب، نمونه­ والایی از صبر انسان است. از منظر عهدجدید صبر از صفاتی است که انسان برای دستیابی به آرامش در زندگی دنیوی و سعادت در زندگی اخروی به آن نیاز دارد و از جمله اولین چیزهایی که هر انسانی نیاز دارد که یاد بگیرد و در آیات متعددی مومنان را به صبر دعوت می­ کند. از دیدگاه عهد جدید، حضرت مسیح (ع) نمونه اعلای صبر است. او قبول کرد تا برای نجات مردم به صلیب آویخته شود و مرگ را داوطلبانه قبول کند و بشر را نجات دهد و به جای مردم، جان دهد و کفاره گناهانشان باشد (یوحنا ۴: ۹؛ رومیان ۵: ۸). حضرت ایوب (ع) در عهد جدید نیز، از جمله پیامبرانی قلمداد گردیده است که در برابر سختی­های و مشکلات فراوانی که بر او وارد شده است صبر نموده است. پولس یکی دیگر از کسانی است که به خاطر عیسی مسیح زحمات زیادی را متحمل شده و برای تبلیغ مسیحیت، رنج­های زیادی کشیده است. در بیشتر آیات قرآن از بندگان درخواست می­ شود که به کمک نماز و روزه در برابر مشکلات و حوادث زندگی صبر پیشه کنند (بقره، ۲/۴۵). همچنین این فضیلت اخلاقی در روایات معصومین(ع) از چنان جایگاه و اهمیتی برخوردار است که در برخی از آنها، جایگاه صبر نسبت به ایمان، مانند جایگاه سر نسبت به بدن معرفی شده است و صبر نیمی از ایمان محسوب می­ شود. در قرآن کریم حضرت ایوب(ع)، حضرت اسماعیل(ع)، حضرت ادریس(ع)، ذوالکفل(ع)، طالوت(ع) از جمله پیامبران و اولیایی معرفی شده ­اند که در برابر مشکلات صبر پیشه نمودند و به خاطر این صبرشان غرق در رحمت الهی گشته و در زمره­ی صالحان قرار گرفتند.

    1. توکل از جمله ویژگی­های افراد صبور است که در هر سه کتاب آسمانی بدان اشاره شده است. خداوند تکیه­گاهی بسیار قوی و مطمئن است که در مشکلات و سختی­ها باید به او توکل نمود و اعتماد داشت که وعده­های خود را مبنی بر یاری و کمک به مؤمنان صابر عملی می­سازد. عهد جدید ویژگی­های دیگری نظیر: کینه و خشم نداشتن نسبت به دیگران و دوست داشتن آنان، لجوج و سرسخت نبودن، با دیگران با صلح و آرامش زندگی کردن، تحمل کردن رنجها به خاطر خدا، توان مقابله با سختی ها و تن ندادن به تمایلات نفسانی، در همه حال حمد وثنای خداوند را گفتن، ایمان داشتن به تسلی خداوند و تسلی دادن دیگران، را در وصف صابران بیان می­نماید. خداوند در قرآن فضائل اخلاقی دیگری را برمی شمارد که کسب آنها برای بسیاری از انسانها دشوار و شاید ناممکن باشد و تنها بندگان خاص و صابران کسی قادر به تحصیل و دست یابی به آنها نیست. برخی از فضایل را که قرآن برای صابران بیان کرده عبارتند از: گذشت و اخلاق نیک، اجتناب از ناامیدی و تکبر، مقاومت، یاد خدا، صبوری در عبادت خدا.
    1. بهشت و تحت حمایت الهی قرار گرفتن از جمله وعده­هایی است که هر سه کتاب مقدس به عنوان پاداش برای کسانی که در برابر مشکلات به خاطر خدا ایستادگی کردند، در نظر گرفته است. قرآن و عهد عتیق، پیروزی مسلمانان بر کافران را به عنوان ثمره­ی مهم صبر در راه خدا معرفی می­نمایند. به ارث بردن زمین و مشمول عدالت الهی واقع شدن از جمله پاداش­های دیگری است که خداوند در عهد عتیق به صابران وعده داده است. در قرآن کریم این وعده­ها بسیار زیاد است که برخی از آنها عبارتند از: جایگاه نیکو و تحیّت، برخورداری از ثواب دنیوی و اخروی، رسیدن به رستگاری و نجات، صلوات، رحمت، هدایت، پاداش بی­شمار.

۴-۳- بررسی خوف در قرآن و عهدین
در قرآن کریم راجع به ترس از پروردگار و روز رستاخیز یا عذاب الهی، تنها از دو واژه خوف و خشیت و مشتقات آن بیش از هفتاد بار استفاده شده است و این به جز از آیات فراوانی است که در آن واژه­ های دیگری مانند مشتقات انذار، اشفاق، حَذَر، وجل، رهبت، هیبت و اتّقا به کار رفته­اند و نیز به جز صدها آیه­ای است که به منظور تهدید گناهکاران و به هدف تقویت آخرت هراسی در عموم انسان­ها به توصیف دشواری­ها و عذاب­های جهان آخرت پرداخته­اند. عالمان دین به پیروی از این رویکرد، اهتمام خاصی نسبته به این موضوع داشته اند. برای نمونه، کمتر کتاب اخلاقی را می­توان یافت که فصلی را به بحث خوف و رجاء اختصاص نداده باشد.
در این ارتباط برخی ۱۲۱ آیه را از تورات و انجیل استخراج کرده (Baker, 2012) و برخی دیگر اظهار داشته اند که ۱۵۰ آیه به طور مستقیم و صدها آیه به طور غیرمستقیم به خداترسی اشاره دارند (Wood, 2015). اخیراً کوشش­هایی نیز از طرف برخی اصحاب کلیسا در جهت احیای آموزه خداترسی و بازگرداندن آن به متن زندگی مسیحیان صورت گرفته است. از جمله دکتر آرنولد فرانک در کتابی با عنوان ترس از خدا: آموزه­­ی فراموش شده، با تکیه بر سنت پیورینتی به بررسی مفهوم خداترسی و انواع مثبت و منفی آن و نیز ارائه رهنمودهایی کاربردی برای مبلغان مسیحی به منظور تقویت این روحیه در مخاطبان در خلال برنامه ­های تبلیغی پرداخته است (Frank, 2008). هم چنین در سَم وود، کشیش مسیحی، در سلسله مقالات اینترنتی با عنوان «آیا ترس از خدا آموزه­ای گمشده در کلیساست؟» و انتشار آن همچنان ادامه دارد، به مفهوم خداترسی و بررسی ابعاد مختلف آن پرداخته است (Wood, 2015).
در تبیین چرایی اهتمام ادیان الهی به این موضوع می­توان گفت: اگر محبت الهی و خوف و رجاء را سه محرک اصلی انسان در پیمودن مسیر معنویت و بندگی خداوند قلمداد کرد، از نظر شرافت و ارزش ذاتی، محبت در صدر آنها جای می­گیرد. با این حال، انگیزش ناشی از محبت الهی، همگانی نیست و به انسان­هایی برخوردار از درجات بالای ایمان اختصاص دارد. به نظر می­رسد رجاء و امیدواری به فضل و پاداش الهی نیز در مقایسه با خوف، از فراگیری کمتری در میان انسان­ها برخوردار است که این امر می ­تواند ریشه در یکی از ادراکات اعتباری غریزی یا فطری انسان داشته باشد و آن، ادراک اولویت دفع ضرر بر جلب منفعت است؛ زیرا اقتضای این امر آن است که انسان پیش از آن که درصدد کشف سود و چاداش درآید، به محرک خوف یعنی به خطرات و آسیب­های احتمالی، واکنش نشان دهد. در نتیجه، از میان محرک­های سه­گانه، فقط می­توان برای خوف الهی یا خداترسی جنبه همگانی قائل شد؛ زیرا با توجه به این که اکثر قریب به اتفاق انسان­ها به گناه مبتلا می­شوند و حتی انبیا و اولیای معصوم نیز خود را از گناه - هر چند به معنایی خاص- مبرّا نمی­دانند، عامل خوف از ظرفیت بیش­تر و تناسب بهتری برای تأثیر بر کنش­های معنوی عموم انسان­ها برخوردار خواهد بود (نراقی، ۱۳۸۳: ۲۳۳).
امروزه در مباحث کلامی ادیان به ویژه مسیحیت، شاهد طرح مباحث و مجادلاتی پیرامون مبنای دینی و عقلانی خداترسی بوده، که در این مباحث، شبهاتی طرح و دیدگاه­ های موافق و مخالف نسبت به آن­ها ابراز می­ شود؛ از جمله اینکه آموزه­ی دینی مطلوبیت خداترسی با رأفت و مهربانی خداوند سازگاری ندارد و یا اینکه ترس همواره امری منفی است و ما می­خواهیم انسان­های مثبتی باشیم؛ در نتیجه، نباید از چیزی بترسیم (Penny، ۲۰۱۲). به نظر می­رسد این گونه شبهات بیش از آنکه خاستگاه درون دینی داشته باشند، از زمینه ­های اجتماعی و فرهنگی خاصی نشأت می­گیرند که در نتیجه فرایند دنیوی شدن به وقوع پیوسته­اند و به انکار آموزه­های دینی یا کوشش در جهت تفسیر آنها بر طبق خواسته ­ها و تمایلات انسان دنیوی شده معاصر انجامیده­اند. این در حالی است که هیچ گونه تنافی و تعارضی میان خوف و محبت خدا یا میان ترس و امید به خدا وجود ندارد، چنان که در آیات و روایات فراوان از مؤمنان با صفات دوگانه­ای مانند خوف و رجاء، خوف و طمع و رغبت و رهبت در کنار هم ستایش شده است (اعراف، ۷/ ۵۶؛ انبیا، ۲۱/ ۹۰؛ سجده، ۳۲/ ۱۶؛ حرّعاملی، ۱۴۰۹، ج۱۱: ۱۶۹-۱۷۰). و این به این دلیل است که هم خداوند به عنوان وجود جامع صفات کمالیه و جمالیه، از بندگان خود استحقاق آن صفات دوگانه را دارد و هم با توجه به عدم تضاد بین آنها، نفس انسان از ظرفیت اتصاف هم زمان به هر دو صفت برخودار است. به علاوه، خوفی که در اسلام به آن توصیه شده، خوف منفی و موجب افسردگی و ناامیدی نیست، بلکه خوفی است مثبت و سازنده که نقش بسیار مؤثری در اصلاح فرد و جامعه دارد تا آنجا که بر سب تعبیر «لایُصلِحُهُ الا الخوفُ» (همان، ج۳: ۱۷۲). در روایات، ترس عامل یگانه و بی­بدیل اصلاح مؤمن معرفی شده است.
۴-۳-۱- خوف در قرآن
«خوف» و مشتقات آن جمعاً ۱۲۴ مرتبه، در ۱۱۲‌ آیه قرآن به‌کار رفته است و به معنای ترس و وحشت است (ازهری؛ جوهری؛ ابن­منظور، ذیل واژه) و در توضیح آن گفته شده که: پیش‌بینی امر نامطلوبی از روی نشانه‌های ظنی یا قطعی است و در امور دنیوی و اخروی هر دو به کار می‌رود (راغب، ۱۴۱۲: ۳۰۳). گفته شده اصل آن از نقصان و کاستی است (عسکری، ۱۳۹۳: ۲۰۳) و عبارت است از تألّم و سوزش قلب به سبب تصور امری ناخوشایند که انتظار می‏رود در آینده به انسان وارد بشود (شبر، ۱۳۷۸، ج۱: ۳۸۶). واژه­ های «اشفاق»، «حذر»، «خشیت»، «رعب»، «رهب»، «ورع»، «فرق»، «فزع» و «وجله» دارد، که در ذیل اشاره­ای کوتاه به این واژه ­ها می­ شود.
«اشفاق»: ماده «شفق» و مشتقات آن ۱۱ مرتبه در‌ آیات قرآن کریم آمده است، و به معنای توجه (محبت) آمیخته با ترس است (راغب، ۱۴۱۲: ۴۵۹).
«حذر»: این واژه و مشتقات آن ۲۱ مرتبه در قرآن کریم به‌کار رفته است و غالباً به‌معنای احتیاط، مواظب بودن و به‌هوش بودن نسبت به چیزی (فراهیدی، ۱۴۱۰، ج ۳: ۱۹۹) و یا نسبت به ضرر ظنی یا قطعی می‌باشد (مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۱۳: ۴۲). اصل در‌ این ماده، پرهیز و مراقبت ناشی از خوف است، نه مطلق پرهیز و نه مطلق خوف و آمادگی و هوشیاری و تجهیز از لوازم و آثار ‌این اصل است (همان، ج ۲: ۱۸۳و۱۸۲).
«خشیت»: این واژه به‌معنای خوف آمیخته با تعظیم می‌باشد و بیشتر به‌دلیل علم به آنچه از آن خشیت داریم، به‌وجود می‌آید. از‌‌این‌رو، علما در کلام خدا، خاص شدند (راغب، ۱۴۱۲: ۲۸۳).
«رُعب»: این واژه سه اصل دارد: ۱٫ خوف (ترس)؛ ۲٫ ملء (پرکردن)؛ ۳٫ قطع (بریدن) (راغب، ۱۴۱۲: ۳۵۶؛ مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۴: ۱۵۶). جامع‌ترین معنایی که برای‌ این واژه بیان شده، چیرگی خوف بر قلب است که امنیت را به‌کلی سلب می‌کند. اما مفاهیم امتلاء و قطع از لوازم اصل است؛ چراکه استیلاء بر چیزی، ملازم آن است که از مستولی پر شود، به‌جهت انقطاع و بریدن از چیز دیگر. پس، کسی که حالت رعب برایش حاصل می‌شود، از هر چیزی که مشغول آن بوده و هر غرض و هدفی منقطع می‌شود (مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۴: ۱۵۷و ۱۵۸؛ راغب، ۱۴۱۲: ۳۵۶ و ۳۵۷).
«رهب»: این واژه ۱۲ بار در آیات قرآن به‌کار رفته است و به معانی ترس همراه با اضطراب و گوشه‌نشینی (راغب، ۱۴۱۲: ۳۶۶) و استمرار خوف می‌باشد (مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۱۳: ۱۴۵).
«روع»: این واژه تنها در یک آیه قرآن به‌کار رفته است و در کتب لغت به معانی شدت ترس و بی‌تابی، اعجاب کسی را برانگیختن (فراهیدی، ۱۴۱۰، ج ۲: ۲۴۲؛ ابن‌منظور، ۱۴۱۴، ج ۸: ۱۳۵)، حالتِ به‌وجود‌آمده از چیرگی رعب خفیف بر قلب، خواه از روی ترس باشد یا اعجاب از کمال. نرمی ‌‌و سبکی در روع، با وجود حرف لین بر‌خلاف رعب تأیید می‌شود (مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۴: ۲۸۰).
«فزع»: این واژه و مشتقات آن در ۶‌ آیه آمده است و به معانی گرفتگی و نفرت از امر مخوف (راغب، ۱۴۱۲: ۶۳۵؛ مصطفی، ۱۴۲۲، ج ۲: ۶۸۷)، خوف شدید از ضرر ناگهانی می‌باشد (مصطفوی، ۱۳۶۰، ج ۱۳: ۴۲). بر ‌این اساس، واژه «فزع» مرتبه‌ای از خوف است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...