- ایمن سازی در برابر آنفلوانزا و پنومونی پنوموککی

    1. دیورتیکها

- استفاده برای بیماران دچار اضافه بار حجم، ایجاد [۳۳]JVP طبیعی و برطرف کردن ادم

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

- توزین روزانه برای تصحیح مقدار مصرف دارو
- در صورت مقاومت به دیورتیکها، تجویز وریدی یا استفاده همزمان از ۲ دیورتیک (مثلاً، فوروزماید به اضافه متولازون)
- مقدار کم دوپامین برای تقویت جریان خون کلیه

    1. مهارکننده های آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE)

- برای تمام بیماران مبتلا به نارسایی قلبی سیستولی بطن چپ یا اختلال بدون علامت عملکرد بطن چپ
- موارد ممنوعیت : K+ سرم > 5/5، نارسایی پیشرفته کلیه (مثلاً کراتینین > 3mg/dl)، تنگی دوطرفه شریان کلیوی، حاملگی

    1. بتابلوکرها

برای بیماران مبتلا به نارسایی قلبی دسته II-III، همراه با مهارکننده ACE و دیورتیکها
- موارد ممنوعیت : برونکواسپاسم، برادی کاردی علامتدار یا بلوک قلبی پیشرفته، نارسایی قلبی ناپایدار یا علائم دسته IV

    1. دیژیتال

- برای بیماران با نارسایی قلبی سیستولیک علامت دار (مخصوصاً اگر فیبریلاسیون دهلیزی وجود داشته باشد) به اضافه مهارکننده ACE، دیورتیکها، و بتابلوکر

    1. سایر اقدامات

- اگر بیمار مهارکننده ACE را تحمل نمی کند، مسدود کننده گیرنده آنژیوتانسین یا ترکیب هیدرالازین و نیترات خوراکی باید تجویز شود.
- در نارسایی قلبی دسته III-IV، اسپیرنولاکتون باید تجویز شود .
- برای بیماران مبتلا به نارسایی قلبی دسته III یا IV و QRS > 120 ms، سیستم سینکرونیزه مجدد بطنی[۳۴] باید در نظر گرفته شود .
- برای بیماران مبتلا به نارسایی قلبی دسته III و کسر تخلیه > 30%، وسیله کاشتنی کاردیوورتور دفیبریلاتور باید در نظر گرفته شود (۶۴).
علاوه بر درمانهای دارویی فوق، تدابیر غیردارویی نیز باعث کاهش نشانه ها، ارتقاء کیفیت زندگی و افزایش تحمل فعالیت بیمار می شوند (۶).
تعدیل برنامه غذایی مبتلایان به نارسایی قلبی با هدف کاهش احتباس آب و سدیم، مصرف محدود مایعات، کاهش وزن در بیماران چاق و پیروی از یک برنامه نوتوانی ورزشی قلبی تحت نظارت صورت می گیرد همچنین در بیماران با حجم طبیعی ورزش های ایزوتونیک منظم مانند پیاده روی و دوچرخه سواری در صورت تحمل توصیه می گردد (۷, ۸, ۶۱).
آموزش در مورد بیماری باید برای تمام بیماران دچار نارسایی قلبی مهیا باشد . آموزش باید راهبردهای درمان توسط خود بیمار (از جمله تشخیص احتباس مایع با پایش روزانه وزن و رژیم غذایی کم نمک) و استفاده از داروها را در برگیرد .
داشتن یک برنامه عملی در این مورد که چه اقدامی را در صورت تشدید علایم انجام دهند، مفید است . اقداماتی نظیر تماس تلفنی با پرستار، با و یا بدون ویزیت‌های خانگی، تغییر دوز دیورتیک ‌ها در صورت لزوم، آموزش و درمان توسط خود بیمار در فاصله زمانی کمی پس از ترخیص، جلسات آموزش فردی و گروهی، توصیه به داشتن یک یادداشت شخصی برای ثبت داروها و توزین روزانه، در اختیار داشتن کتابچه‌های حاوی اطلاعات و پیگیری بالینی منظم به صورت متناوب توسط پزشک عمومی، کاهش روزهای بستری در بیمارستان، مرگ و میر، بستری مجدد و بهبود کیفیت زندگی را در کارآزمایی های بالینی تصادفی نشان داده اند (۶۵).
مشارکت بیماران در درمان و ایفای رفتارهای مناسب مراقبت از خود در هنگام بیماری از عوامل موثر در بهبود کیفیت زندگی در این بیماری می باشد (۵).
گسترش واژه مراقبت از خود در بیماریها بعلت تغییر الگوی بیماری از حاد به مزمن، تغییر ایدئولوژی از درمان به پیشگیری، منابع اقتصادی محدود و کوتاه نمودن مدت زمان بستری بیماران در بیمارستان بسیار مورد توجه قرار گرفته است (۱).
از آنجایی که شیوع بیماری های مزمن رو به افزایش است و در این میان احتمال بروز بیماری های مزمنی نظیر بیماری های قلبی- عروقی و سرطان با افزایش سن بیشتر شده که منجر به بروز مشکلاتی برای موسسات بهداشتی-درمانی خواهد شد، بنابراین ارتقاء توان خودمراقبتی یکی از اهداف عمده درمان بیماران مبتلا به نارسایی قلبی است (۱۶).
علاوه بر آن، تبعیت از رفتارهای خودمراقبتی در مبتلایان به بیماری های مزمن از اهمیت بسزایی برخوردار است و بیماران می توانند با کسب مهارت های مراقبت از خود، برآسایش، توانایی های عملکردی و فرایندهای بیماری خود تاثیرگذار باشند (۴, ۲۰, ۲۱). بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مزمن نیز، به علت عواقب بیماری و درمان، با تغییر در نیازهای خودمراقبتی مواجه خواهند بود و برای مواجهه با مشکلات بیماری نیاز به رفتارهای خودمراقبتی دارند (۲۱).
بطوریکه در تحقیقاتی که توسط ردینگر[۳۵] و همکاران انجام یافت، مشخص گردید که زنان مبتلا به نارسایی قلبی در مقایسه با زنان مبتلا به دیگر بیماریهای مزمن کیفیت زندگی پایین تری دارند . جانسون[۳۶] و همکاران نیز طی تحقیقی نشان دادند بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در مقایسه با مبتلایان به سایر بیماری های مزمن نظیر بیماری های مزمن انسدادی ریه، آرتریت، آنژین ناپایدار و بیماران با سابقه سکته قلبی از کیفیت زندگی پایین تری برخوردار هستند (۱۲).
نارسایی قلبی در مقایسه با سایر بیماری های مزمن مانند، آرتریت و بیماری های مزمن انسدادی ریه به علت ایجاد عوارض ناتوان کننده، تاثیر بسیار حادتری بر کیفیت زندگی دارد و موجب تخریب نقش عملکردی فرد در روابط اجتماعی، خانوادگی، زناشویی و کاهش عملکرد حرفه ای می شود؛ از طرفی چون اختلال در کیفیت زندگی اثر منفی بر وضعیت درمانی بیمار نیز می گذارد، نارسایی قلبی می تواند عامل ایجاد چرخه ای معیوب در این بیماران محسوب شود .
از آنجا که آموزش رفتارهای خود مراقبتی در کاهش دفعات بستری و ارتقاء کیفیت زندگی بیماران نارسایی قلبی موثر است و با توجه به وجود محدودیت های فراوان در درمان این بیماری، روز به روز بر اهمیت انجام رفتارهای خود مراقبتی در کنترل و پیشگیری از عوارض این بیماری افزوده می شود (۶۱).
مطالعات نشان داده که حداقل ۵۰% از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی از توصیه های درمانی خود تبعیت نمی کنند و همین امر منجر به بستری شدن مجدد بیماران در نتیجه ابتلا به عوارض آن می شود . یادگیری مراقبت از خود در این بیماران اهمیت زیادی دارد چون اکثر مراقبت های بهداشتی آنان به دور از سرپرستی کارکنان مراقبتی صورت می گیرد (۶۶).
مراقبت از خود در واقع فرآیندی است که از طریق آن افراد عادی و غیر حرفه ای، فعالیتهای مربوط به حفظ سلامتی و تداوم و احساس رضایتمندی از زندگی را شناخته و به آن عمل نمایند (۶۷).
مراقبت از خود یک عملکرد کنترل کننده است که توسط خود افراد یا دیگران انجام می شود . هدف از مراقبت از خود عبارتست از: زنده ماندن، ابقا و نگهداری عملکرد ضروری فیزیکی و روانی، برقراری یکپارچگی و انسجام در عملکردها و تکامل انسان در چهارچوبی از شرایط که برای زندگی ضروری و لازم هستند (۲۹). عوامل موثر بر مراقبت از خود شامل: سن، وضعیت تکاملی، حوادث دوران زندگی، جنس، آگاهی فردی- اجتماعی، وضعیت سلامتی، وضعیت برنامه مراقبت سلامتی، سیستم خانوادگی، تشخیص بیماری عضوی و رفتاری و عوامل دیگر می باشند (۵۸).
در رابطه با مفهوم مراقبت از خود تعاریف مختلفی ارائه شده است، بطوریکه لوین[۳۷] معتقد است مراقبت از خود فرایندی است که از طریق آن انسان ها می توانند برای برقراری سلامت، حیات، پیشگیری از بیماری ها، تشخیص و معالجه، فعالیت هایی انجام دهند؛ همچنین مراقبت از خود را اعمالی می داند که افراد عادی برای سلامتی و رفاه خود و پیشگیری از بیماری ها و کشف و درمان آن ها انجام می دهند . اعتقاد به مراقبت از خود با این تصور و تلقی همراه است که افراد مایلند مسئولیت تندرستی خود را تا زمانی که ممکن باشد در اختیار داشته باشند .
فری[۳۸] نیز در رابطه با مراقبت از خود بیان می کند که انسان چهار هدف اساسی در مراقبت از خود دارد که عبارتند از : ۱٫ برقراری سلامتی، ۲٫ پیشگیری از بیماری، ۳٫ شرکت در تشخیص و درمان بیماری، ۴٫ شرکت در خدمات بهداشتی.
تعریف دیگر از مراقبت از خود را اورم اینگونه بیان می کند که مراقبت از خود فعالیت هایی است که انسان ها به طور فردی برای وجود خود آن را تشخیص و انجام می دهند تا به این وسیله حیات و تندرستی خود را حفظ کنند و به طور دائم احساس خوب بودن داشته باشند (۲۲).
اورم معتقد است که خود مراقبتی فعالیتی است که افراد هنگام روبرو شدن با رویدادهای زندگی جهت مراقبت و حفظ خود انجام می دهند و در واقع انسان را عامل مراقبت از خود می داند و زمانی که فرد توان برآورده کردن نیازهای مراقبت از خود را نداشته باشد، آنگاه نقص در مراقبت از خود[۳۹] ایجاد می شود (۶۷).
مراقبت از خود صرفاً به شخصی که از خود مراقبت می کند محدود نمی شود بلکه مراقبتهای عرضه شده توسط دیگران به فرد را نیز در بر می گیرد. مراقبت می تواند توسط اعضاء خانواده یا افراد دیگر تا زمانی که فرد قادر به مراقبت از خود شود ارائه گردد (۱, ۶۷).
سه نوع از نیازهای مراقبت از خود شامل: نیازهای عمومی، نیازهای مربوط به مراحل مختلف رشد و تکامل و نیازهای هنگام انحراف از سلامتی می باشند . بر این اساس مدل مراقبت از خود شامل پنج جزء خواهد بود . یکی از این اجزاء، مراقبت از خود می باشد که تعاریف مختلف آن قبلاً ذکر شده است . جزء دوم، نقص در مراقبت از خود نامیده می شود و زمانی است که بیمار به علت محدودیتهای ایجاد شده در وضعیت سلامتی، قادر به انجام مراقبت از خود نبوده و به حضور پرستار نیاز می باشد . جزء سوم، توان مراقبت از خود[۴۰] می باشد که عبارت از توانایی هر فرد جهت انجام مراقبت از خود در طی زمان است که در افراد مختلف با سنین، سطح رشد و تکامل، مهارتها، دانش و انگیزه متفاوت می باشد . از نظر اورم، انسان یک عامل بوده که تمام مراقبتهای لازم برای حفظ سلامتی را انجام می دهد . بنابراین به انسان، عامل مراقبت از خود گفته می شود . چهارمین جزء، نیاز درمانی مراقبت از خود است و عبارت از مجموعه اقداماتی است که هر فرد برای حفظ سلامتی خود لازم است آنها را انجام دهد . پنجمین و آخرین جزء این تئوری، توان پرستاری می باشد که عبارت از توانایی پرستار جهت فراهم نمودن نیازهای درمانی مراقبت از خود بیمار است (شکل ۲-۲) (۲۲, ۶۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...