منابع کارشناسی ارشد درباره مقدمه، تصحیح و تعلیقات دیوان ... |
نکته گرفتن: ایراد و اشتباه گرفتن. / تشبیه مضمر تفضیلی جمال معشوق به آفتاب.
ص۱۷۲ـ تا آتش رخسار تو خسپوش فتاده … :
خس: گیاه سبز معطر. آنگونه که از بیت برمیآید با آن نقاب و روبندی برای محافظت از آفتاب میساختند و ظاهرا در هند متداول بوده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ص۱۷۳ـ سرخوش ز می وصل تو بودیم و کنون کار / یکباره به خمیازه آغوش فتاده:
خمیازه (کشیدن): کنایه از انتظار و اشتیاق داشتن، حسرت خوردن که از موتیفهای پرکاربرد شعر این دوره است.
بیزر از سیمینبران داری اگر امّید وصل مستعـد صـد بغـل خمیازه آغـوش باش
(صائب، ۱۳۷۰: ۲۳۴۷)
ص۱۷۴ـ تار زلف: نخ و ریسمانی که با آن زلف را میبستند.
ص۱۷۴ـآخر ز دست دل چو فغانی شدم فقیر… : مصراع دوم این بیت از فغانی تضمین شده است:
من کیستم شکستهدلی هیچکارهای سرگـرم جلـوهای و خـراب نظارهای
(فغانی، ۱۳۴۰: ۳۸۴)
ص۱۷۵ـ سودا به نقد جان نکنی حق به دست توست: حق به دست توست: حق با توست
ص۱۷۵ـ دیگر فقیر رشک فغانی است نالهات… : مصراع دوم از فغانی تضمین شده است:
امـروز مستی تو فغـانی فـزونتر اسـت | معلوم میشـود کـه خریـدار دیدهای (فغانی، ۱۳۴۰: ۳۸۳) |
ص۱۷۷ـ آستین مالیدن: کنایه از آماده و مهیّای انجام کاری شدن.
ص۱۷۷ـ گوشه چشمی به صید ناتوانی داشتی / در کمین آن شوخ اگر ابرو کمانی داشتی:
این غزل تقلید از ویژگیهای زبانی قرن ۶ و ۷ و پیش از آن است که وجه شرطی و التزامی را به ساخت قدیم آورده است.
ص۱۷۸ـ از سرمه آن نرگسم آواز گرفتی:سرمه و توتیا از موتیفهای پرتکرار سبک هندی و شعر فقیر است.
در شبکه تداعی شاعران سبک هندی سرمه با صدا ارتباط مستقیم دارد و اساس این خوشه خیال، بر این اعتقاد عامیانه (در طب عوام) استوار است که معتقدند اگر سرمه به کسی بخورانند، صدایش خواهد گرفت و از همین رهگذر است که سرمه، خاموشی را تداعی میکند. (شفیعیکدکنی، ۱۳۷۶: ۳۳۰)
ص۱۷۹ـ تا تو نمودی جلوهگری / هوش ز سرها شد سفری:
با توجه به وزن غزل، به نظر میرسد فقیر این شعر را برای تصنیفخوانی سروده باشد. مانند غزل دیگری که پیش از این اشاره شد:
ای دولت وصلت کام دلم وی صبح از یادت شام دلم
ص۱۸۰ـ موی دماغ شدن: مزاحمت ایجاد کردن. اصطلاح عامیانه که امروزه نیز کاربرد دارد.
ص۱۸۰ـ پلاس: پشمینه ستبرکهدرویشانپوشندونیزبه معنیقسمیپشمینهگستردنیباشدشبیهبهجاجیم. (لغتنامه دهخدا)
ص۱۸۱ـ ز من به لطف تو هر کس حساب برمیداشت / ز بیکسی نیم امروز در عداد کسی:
حساب برداشتن: حساب گرفتن. عبرت گرفتن. حساب بردن.
ص۱۸۱ـ زیره به کرمان بردن: کنایه از کار عبث کردن. مانند خرما به بصره و لعل به بدخشان بردن.
تحفه فرستی ز شعر سوی عراق اینت جهل هیچکس از زیرکی زیره به کرمان برد
(جمالالدین اصفهانی،۱۳۶۲: ۸۵)
ص۱۸۲ـ یلّلی: بانگ و فریادی که در حالت مستی و یا هنگام رسیدن خبر خوش مینمایند. کلمهای است که در وقت مستی و سماع و ذوق میگویند. (ناظمالاطباء و آنندراج، نقل از لغتنامه دهخدا)
کشتی تن را شکستم یلّلی از حجاب بحـر رستـم یلّلی
(صائب، ۱۳۷۰: ۳۴۱۹)
ص۱۸۵ـ طرف کله شکستن: کنایه از برگردانیدن گوشهکلاهباشدونیزکجگذاشتن کلاه را بر سر گویند. یعنی نخوت و غرور نمودن. (لغتنامه دهخدا)
ص۱۸۹ـ نوروز به صد رنگ بیاراست جهان را… :
فقیر این قصیده را به اقتفای قصیده انوری سروده است. مطلع قصیده انوری:
باز این چه جوانی و جمال است جهان را وین حال که نو گشت زمین را و زمان را
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-15] [ 08:42:00 ب.ظ ]
|