کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



آنچه در ارتباط با جنبه‌های منفی برنامه‌ریزی استراتژیک مطرح است اینکه، پیش‌بینی تغییرات محیطی مشکل است و توانایی و تشخیص سازمان در همسویی با آنها، لزوم به سرمایه‌گذاری در وقت و هزینه نیروی انسانی است (بیگی، ۱۳۸۵).
مزایای‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌
۱ - یکی‌ از مزایای‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ هادی‌ بودن‌ آن‌ است. این‌ نوع‌ برنامه‌ریزی‌ جهت‌ و مسیر فعالیتها و عملیات‌ سازمان‌ را مشخص‌ ساخته‌ و به‌عنوان‌ راهنمای‌ سازمان‌ عمل‌ می‌کند.
۲ - جهت‌گیری‌ آینده، اولویتها را مشخص‌ می‌سازد و تصمیمهای‌ امروز را در پرتو پیامدهای‌ آینده‌ اتخاذ می‌کند.
۳- برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ نقش‌ هماهنگ‌کننده‌ بین‌ برنامه‌های‌ عملیاتی‌ سازمان‌ را انجام‌ می‌دهد و اقدامات‌ واحدهای‌ مختلف‌ را در یک‌ مسیر جهت‌ می‌بخشد.
۴ - با اوضاع‌ و شرایطی‌ که‌ به‌ سرعت‌ دستخوش‌ تغییر می‌شوند به‌ روش‌ کارساز برخورد کرده‌ و کار تیمی‌ و تخصصی‌ کارشناسی‌ ایجاد می‌کند.
۵ - برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ با نگرش‌ بلندمدت، به‌ پیش‌بینی‌ آینده‌ می‌پردازد و از این‌رو اطلاعاتی‌ را در خود دارد که‌ برای‌ اقدامات‌ درازمدت‌ مدیران‌ مفید است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۶ - برنامه‌ریزی‌ و مدیریت‌ استراتژیک‌ خواهان‌ بینش‌ استراتژیک‌ در سراسر واحدهای‌ سازمانی، و از جمله‌ همه‌ سیستم‌های‌ اداری‌ است‌ و به‌ جای‌ اینکه‌ عملی‌ مکانیکی‌ باشد نقش‌ محوری‌ افراد، گروه ها و نفوذ فرهنگ‌ سازمان‌ را به‌ رسمیت‌ می‌شناسد (برایسون،۱۲۸).
رویکرد برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌
‌ ‌برای‌ طرح‌ یک‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ می‌توان‌ سه‌ گام‌ اساسی‌ را درنظر گرفت‌ و براساس‌ آن‌ طرح‌ استراتژیک‌ را برنامه‌ریزی‌ و اجرا کرد. این‌ سه‌ گام‌ عبارت‌ است‌ از:
گام‌ اول: موضوع‌ خود را به‌عنوان‌ یک‌ سازمان‌ مشخص‌ کنیم‌ (کجا هستیم‚)
گام‌ دوم: در آینده‌ در نظر داریم‌ چه‌ موضعی‌ داشته‌ باشیم‌ (به‌ کجا می‌رویم)
گام‌ سوم: برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ یک‌ رویکرد بنا کنیم‌ و آن‌ را به‌ مرحله‌ اجرا درآوریم.
ویژگیهای‌ گام‌ اول: در این‌ مرحله‌ ۵ تا ۱۰ درصد وقت‌ صرف‌ برنامه‌ریزی‌ می‌شود. به‌عبارتی‌ در این‌ گام‌ برنامه‌ریزی‌ نقش‌ عمده‌ای‌ ندارند فقط‌ جایگاه‌ و وضعیت‌ کنونی‌ سازمان‌ تعیین‌ می‌شود و درحقیقت‌ مشخص‌ می‌گردد که‌ در ابتدای‌ کار کجا هستیم.
ویژگیهای‌ گام‌ دوم: برنامه‌ریزی‌ در این‌ گام‌ نقش‌ مهمی‌ را ایفا می‌کند و ۴۰ تا ۶۰ درصد وقت‌ گروه‌ را برنامه‌ریزی‌ به‌ خود اختصاص‌ می‌دهد. کیفیت‌ تصمیمات‌ این‌ گام‌ بر کامیابی‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ تاثیر بسزا دارد.
ویژگیهای‌ گام‌ سوم: در این‌ مرحله‌ نیز ۴۰ تا ۶۰ درصد وقت‌ گروه‌ صرف‌ برنامه‌ریزی‌ می‌شود. درخلال‌ این‌ گام‌ گروه‌ استراتژی‌ها را برای‌ تحقق‌ چشم‌انداز تدوین‌ می‌کند. درطول‌ اجرای‌ گام‌ سوم، گروه‌ طراحی‌ تاکتیکی‌ را آغاز می‌کند که‌ به‌ تحقق‌ طرح‌ استراتژیک‌ کمک‌ خواهدکرد (براین کوبین،۱۳۷۶).
محدودیتهای برنامه‌ریزی استراتژیک
‌ ‌با وجود مزایای‌ برشمرده‌ شده‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ بسیاری‌ از صاحبنظران‌ نیز برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ را ناکارا و گاهی‌ اوقات‌ زائد می‌دانند و محدودیتهایی‌ را درجهت‌ کاربرد آن‌ بیان‌ می‌دارند که‌ عبارت‌ است‌ از:
۱ - بالابودن‌ هزینه‌هایی‌ که‌ جهت‌ امر برنامه‌ریزی‌ نیاز است‌ و اغلب‌ سازمانهای‌ کوچک‌ امکان‌ استفاده‌ از آن‌ را پیدا نمی‌کنند؛
۲ – از نظر زمانی‌ این‌ نوع‌ برنامه‌ریزی‌ نیاز به‌ زمانی‌ طولانی‌ دارد. سازمانها برای‌ برنامه‌ریزی‌ باید مدت‌ زمان‌ زیادی‌ وقت‌ صرف‌ کرده‌ و مراحل‌ مختلف‌ این‌ فرایند را پشت‌ سر نهند تا سیستم‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ بتواند شروع‌ به‌ کار کند.
۳ - فرایند برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ بیش‌ از آنچه‌ هست‌ یا می‌تواند باشد منطقی‌ و تحلیلی‌ ارائه‌ شده‌ است. طرح‌ آن‌ بیش‌ از اندازه‌ ذهنی‌ است‌ و نمی‌تواند پویائیهای‌ اجتماعی‌ - سیاسی‌ کار در هر سازمانی‌ را ملحوظ‌ دارد؛
۴ - تصمیم‌گیری‌ درمورد ماموریت‌ و اهداف‌ همواره‌ ساده‌ نیست‌ و ممکن‌ است‌ معنایی‌ نداشته‌ باشد؛
۵ - برنامه‌ریزی‌ استراتژیکی‌ ازنظر تخصصی‌ نیاز به‌ نیروی‌ انسانی‌ متخصص‌ دارد که‌ دردسترس‌ همه‌ سازمانها نیست؛
۶ - عدم‌ دسترسی‌ سازمانها برای‌ رسیدن‌ به‌ اطلاعات‌ جامع‌ و به‌ موقع‌ درمورد محیط، تحولات‌ و رویدادهای‌ کلان‌ محیطی؛
۷ - عدم‌ آشنایی‌ مدیران‌ با مباحث‌ مدیریت‌ استراتژیک‌ و برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ و عدم‌ اعتماد آنها به‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک (برایسون،۱۳۷۲).
ویژگی‌های برنامه‌ریزی استراتژیک
۱- برنامه‌ریزی استراتژیک انعکاسی از ارزش‌های حکم بر سازمان است.جهان بینی‌ها، اعتقادات و باور‌های مدیران و اعضای سازمان،در برنامه ریزی استراتژیک منعکس می‌‌شوند.
۲- برنامه ریزی استراتژیک معطوف به پرسش‌های اصلی‌ و مسائل اصلی‌ سازمان هاست.
۳- برنامه ریزی استراتژیک با مطرح ساختن اهداف بلند مدت و تبیین رسالت‌های سازمانی،مدیران را در انجام فعالیت‌هایشان هم جهت و هماهنگ می‌‌سازد.
۴- برنامه ریزی استراتژیک دارای دید دراز مدت است و افق‌های دور تر را در سازمان مطرح می‌‌سازد.برنامه ریز در این نوع برنامه ریزی به آینده‌های دور می‌‌اندیشد و می‌‌کوشد موقعیت سازمان را در بلند مدت ترسیم کند.
۵- برنامه ریزی استراتژیک اقدامات و عملیات سازمان را در دوره‌های زمانی‌ به نسبتا طولانی‌،هماهنگ می‌‌کند و به آن‌ها پیوستگی و انسجام می‌‌بخشد.
۶- برنامه ریزی استراتژیک در سطوح عالی‌ سازمان شکل می‌گیرد .
۷- برنامه ریزی استراتژیک فراگیر است و برنامه‌های عملیاتی‌ سازمان را در بر می‌‌گیرد و به آن‌ها جهت می‌‌بخشد(فیض،۱۳۸۹).
۸- برنامه ریزی استراتژیک امکانات و محدودیت‌های درونی و بیرونی سازمان را مدّ نظر قرار داده و پیش بینی‌‌های خود را با توجه به آن‌ها انجام می‌‌دهد (الوانی،۱۳۸۶).
مدل‌های مختلف برنامه‌ریزی استراتژیک
۱- کار سالارانه
۲- براسیون
- شروع فرایند و تصمیم برای برنامه‌ریزی
- شناسایی و تعیین دستور العمل‌های سازمانی
- شناخت رسالت و ارزش‌های سازمانی
- ارزیابی محیط خارجی (فرصت‌ها و تهدیدها)
- ارزیابی محیط داخلی (قوت‌ها و ضعف‌ها)
- شناسایی مسایل استراتژیکی که سازمان با آنها مواجه است.
- تنظیم استراتژی‌ها (گزینه‌های علمی، موانع، پیشنهادهای اصلی، اقدامات برنامه و کار)
- ترسیم وضعیت آینده سازمان و ایجاد دیدگاه سازمانی و چشم انداز موفقیت برای آن(هیوز،۱۳۷۷).
۳- فریمن (ذی نفعان)
- تعیین رسالت سازمان (البته با محورین انتطارات ذی نفعان)
- بررسی و شناخت محیط داخلی و خارجی سازمان
- تدوین استراتژی‌های اولیه جهت تقابل؛ انتظارات گروه های ذی نفع
- تعیین گروه های ذی نفع مرتبط با سازمان
- تعیین مطلوبیت‌های مورد انتظار ذی نفعان
- انتخاب استراتژی بر اساس قابلیت پوشش انتظارات ذی نفعان
۴- بهبود عملکرد (PIP)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-15] [ 09:33:00 ب.ظ ]




ولی جمع دیگری از مفسران، این ایه را در محدوده ی روابط زوجین می دانند و معتقدند که در این محدوده، حق سرپرستی و مدیریت با مردان است. و آیه به فراتر از این محدوده نظری ندارد.
آنچه که ما در آنجا گفته ایم این نکته است که از این آیه نمی توان حکم مولوی و قطعی برای لزوم مدیریت مردان بر زنان در جامعه را فهمید؛ ولی به هر حال، تعلیل آیه «بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ» ـ که به گفته ی اکثریت قریب به اتفاق مفسران آنچه مایه ی برتری مردان بر زنان است عقل افزونتر و نیروی جسمی بیشتر است ـ در جامعه نیز جاری است. و از باب «حُکم الأمثال فیما یجوز و فیما لایجوز سواء»، در جامعه نیز مدیریت از آنِ مردان است، نه زنان. بلکه شاید بتوان گفت وقتی در امر اداره ی خانواده که اهمیتش از اداره ی یک جامعه کمتر و مدیریت آن از اداره ی یک ملت و مجموعه ی بزرگ آسان تر است، قرآن کریم سرپرستی و ریاست را به عهد ی مردان گذاشته است، به طریق اولی ریاست و مدیریت جامعه نیز ـ که اندیشه ای بس عمیق تر و والاتر و توانی افزونتر را می طلبد ـ بر دوش مردان خواهد بود. (نوری، یحیی، ۱۳۶۹)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۳-۳-نظرآیت الله سبحانی:
آیت الله جعفر سبحانی در این باره معتقد است:
می دانیم که زن و شوهر با هم نمی توانند سرپرستی خانواده را به عهده بگیرند زیرا نتیجه اینگونه مدیریت ها هرج و مرج و عقب ماندگی در خانواده می باشد. برای اینکه در این فرض، دو طرز تفکر و سلیقه های مختلف آنان بر کانون خانواده حاکم خواهند بود. و ثانیاً در فرض اشتراک در سرپرستی خانواده، هیچ یک از زن و شوهر مسئولیت شایسته و لازم را احساس نخواهند کرد و کارهای منزل را به همدیگر واگذار خواهند نمود پس در این فرض موفقیتی برای خانواده بوجود نمی آید.
فرض دوم این است که زن سرپرست خانواده باشد. در این صورت باید ویژگی های طبیعی زن را برای این کار بررسی نموده و ملاحظه نمائیم که آیا زنان برای سرپرستی خانواده مناسبند؟ در جواب باید گفت: اگرچه زنان در مسائلی دارای مزایا و امتیازات خاصی می باشند، ولی بررسی خصوصیات اخلاقی و جسمی آنان نشان می دهد که آنان از جهت صلاحیت سرپرستی، نمی توانند پا به پای مردان پیش آیند و خود نیز به طور طبیعی علاقمندند که پیوسته زیر نظر یک شخص شایسته اداره شوند. (سبحانی، جعفر،۱۳۷۰)
۳-۳-۴- نظر کلیودالسون روانشناسی معروف:
خانم «کلیودالسون» که یک روانشناس معروف است می گوید: «بزرگترین علاقه ی من مطالعه ی روحیه ی مردها است از این جهت چندی پیش به من مأموریت داده شد که تحقیقاتی درباره ی عوامل روانی زن و مرد به عمل بیاورم و به این نتیجه رسیدم که: تمام زنها علاقه دارند تحت نظر شخص دیگری کار کنند و بطور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن خوششان می آید و تمام زنها می خواهند احساس کنند که وجودشان مؤثر و مورد نیاز است و سپس نتیجه می گیرد که: به عقیده ی من این دو نیاز روحی زن از این واقعیت سرچشمه می گیرد که زنها تابع احساسات و مردان تابع عقل هستند. (مطهری، مرتضی،۱۳۸۵)
علاوه بر اظهارات فوق، مطالعه حیوانات نیز نشان می دهد که حیوانات ماده همیشه به نرهای خود احترام می گذارند و از قدرت و قوت آنها احساس لذت می کنند و مادّه ی مورد رقابت نرها، تسلیم حیوان نری می گردد که قدرت بیشتری داشته باشد. و چنانچه حیوانی ماده، در دوران پرورش نوزادش، که ارتباط و رابطه اش باید شبیه روابط زن و شوهر باشد، تخلف نماید و با نر دیگری نزدیکی کند، به سختی مورد تنبیه جفت خود قرار می گیرد. (صدر، محمد،۱۳۴۸)
۳-۴- احکام زن ناشزه
آوردن این بحث در اینجا بخاطر آن است که به این موضوع بپردازیم که ریاست زن همچنانکه بعهده مردان است ، در صورت تخطی از وظایف همسری، آیا این ریاست می تواند مبنای تنبیه و تربیت زن ناشزه هم قرار گیرد؟ و ثانیا چرا زنان حق تنبیه و تادیب مردان را ندارند؟لذا در اینجا به تفصیل به موضوع نشوز زن و احکام و آثار آن می پردازیم.
نشوز: مراد از نشوز سرکشی و طغیان و سرپیچی کردن هر یک از زن و مرد از تکالیف ویژه ی خود است. (فیض، علیرضا،۱۳۸۰)
در صورت تحقق نشوز، تکالیف هر یک از زن و شوهر در برابر دیگری براساس آیات قرآن متفاوت است. اگر زن ناشزه باشد، حقی که شوهر در برابر او دارد، با صورت نشوز مرد و نحوه ی برخورد زن با او فرق دارد.
در آیه ی ۳۴ سوره ی نساء، نشوز زن مطرح شده است. قرآن کریم می فرماید:
الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ وَبِما أَنفَقُوا مِن أَموالِهِم فَالصّالِحاتُ قشنِتاتُ حافِظاتُ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللهُ وَ الَّاتِی تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ فِی المَضاجِعِ وَاضربوهُنَّ فَإِن أَطَعنَکُم فَلا تَبغُوا عَلَیهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللهَ کانَ عَلِیَاً کَبِیراً.
«مردان سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاق هایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضع اند و در غیاب (همسر خود)، اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند، و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندر دهید؛ و (اگر مؤثر واقع نشد) در بستر از آنها دوری نمایید؛ و اگر (هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود)، آنها را تنبیه کنید. و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدی برای آنها نجویی. (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست)».
۳-۴-۱- تفسیر واژه ها
بخشی از این واژه ها، در نخستین تفاوت حقوقی میان زن و مرد (تفاوت زن و مرد در سرپرستی و مدیریت) مورد تفسیر قرار گرفت و اکنون برخی دیگر از این واژه ها را تفسیر می کنیم.
۳-۴-۱-۱- قانتات
این واژه هر چند پیش از این تفسیر شد، ولی به سبب ارتباط با این بحث، به طور فشرده معنایش مورد اشاره قرار می گیرد.
«قانتات» از ریشه «قنوت» به گفته ی «مفردات» به معنای اطاعت خاضعانه است.
با توجه به سخن دیگر ارباب لغت، قنوت به معنای «اطاعت توأم با خضوع، ادب و فروتنی است[۱۰۲]».
۴-۱-۲- نشوز
«نشوز» از مادّه ی «نشز» در اصل به معنای زمین مرتفع و بلند است و در اینجا، به معنای بغض و سرکشی زن نسبت به مرد می باشد. گویا زن، خویشتن را از مطیع بودن برای مرد، بالا می کشد و خود را در دسترس او قرار نمی دهد[۱۰۳].
این آیه ـ همان گونه که در بحث های سابق گذشت ـ به ارتباطات درون خانوادگی می پردازد و از روابط زن و شوهر سخن می گوید.
قرآن مجید مردان را سرپرست و نگهبانان زنان خویش قرار داده است و وجه قوّامیّت را نیز ذکر کرده است.
در ادامه، به چند ویژگی زن خوب می پردازد و می فرماید: زنان شایسته و خوب کسانی هستند که متواضعانه در اطاعت شوهرند و حفظ الغیب شوهر می کنند. یعنی در غیاب شوهر نسبت به اموال و آبروی وی دچار خیانت نمی شوند.
آنگاه درباره ی شیوه ی برخورد با زنان ناشزه و نافرمان سخن می گوید و در برابر آنان سه عمل را ـ به نحو ترتیب ـ ذکر می کند. نخست باید آنها را اندرز داد و با سخنان مهرآمیز و هشدار دهنده با وظایفشان آشنا ساخت.
در مرحله ی بعدی اگر موعظه تأثیر نداشت، دوری گزیدن از آنها در بستر را پیشنهاد می کند و در صورت ادامه ی سرکشی، مرد اجازه داد با تنبیه بدنی زن را به وظایفش آشنا سازد.
از آنجا که هدف از انجام این مراحل، انتقام و ستمگری بر زنان نیست، لذا قرآن کریم در ادامه می افزاید: اگر در این میان، زنان از نافرمانی دست کشیدند و به اطاعات شما تن دادند حق هیچگونه ستمی را درباره ی آنان ندارید و بدانید که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است و اجازه ی ستمگری را به شما نمی دهد.
شأن نزول این آیه پیش از این در تفسیر «الرّجال قوّامون» گذشت.
در این بخش، نکته هایی ذکر می شود که پیش از این، به آنها پرداخته نشده و با بحث نشوز مرتبط است.
۳-۴-۲- ویژگی های زنان شایسته
زنان شایسته دارای چنین ویژگی هایی هستند:
الف ـ در امور زناشویی همواره در برابر شوهر مطیع و فروتن اند.
تعبیر به «قانتات» که از ریشه ی «قنوت» به معنای «اطاعت توأم با خضوع و ادب و فروتنی» است، بر این نکته تأکید دارد که زن شایسته، باید همواره در آنچه با زندگی مشترک مرتبط است، فرمان بردار شوهر و نسبت به او متواضع باشد. و از نافرمانی و یا اطاعت غیر متواضعانه بپرهیزد. البته این فروتنی مربوط به مسائل زناشویی و در محدوده ی روابط زوجین است، که زن باید از انجام هر چیزی که منافی زناشویی است، اجتناب ورزد. ولی در غیر این محدوده، مثل حفظ حقوق فردی و اجتماعی و دفاع از آن، مستقل است.
ب ـ زن شایسته، پاسدار و نگهبان حقوق شوهر در غیاب است.
تعبیر به «حافظات للغیب بما حفظ الله» گویای این مطلب است که زنان حقوقی را که خدا برای مردان قرار داده، و مراعات را بر عهده ی آنان قرار داده است، حفظ می کنند. مرحوم علامه طبابایی می نویسد:
«ما در «بما حفظ الله» مصدریّه است و «باء» برای وسیله بکار می رود. در نتیجه معنا چنین می شود که: زنان شایسته، مطیع شوهران خویشند و آن حقوقی را که خداوند برای مردان قرار داده است و حفظ آن را بر عهده ی زنان گذاشته، حفظ می کنند؛ اموری مانند سرپرستی، وجوب اطاعت زنان از آنان، و مراقبت و نگهداری از امور پنهانی خانواده»[۱۰۴].
به هر حال، زنان شایسته، نه تنها در حضور شوهر، بلکه در غیاب او «حفظ الغیب» می کنند. و مرتکب خیانت در اموال و گوهر عفّت خویش و حفظ شخصیت شوهر نمی شوند. و همه را به درستی نگهبانی و نگهداری می کنند و این گونه زنان شایسته، قابل تقدیر و تحسین اند و مردان در برابر آنان، نهایت حق شناسی را انجام می دهند.
۳-۴-۳- سر تافتن از خواسته ی شوهر ـ در قلمرو زندگی زناشویی ـ نکوهیده است
در برابر زنان شایسته، که از آنها با وصف «قانتات» (متواضع و مطیع) یاد کرده است، تعبیر به »وَاللَّاتِی تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ» (آنان که از نافرمانی ایشان می ترسید) در حقیقت نکوهش زنانی است که در برابر شوهر، حال قنوت و تواضع و فروتنی ندارند.
زنان شایسته و مورد ستایش، فروتن و متواضع اند و خود را در دسترس شوهر قرار می دهند؛ ولی زنان ناشایست، نافرمان و سرکشند و خود را از اطاعت شوهر دور می دارند.
۳-۴-۴- به مجرد ترس از نشوز زن باید به پیشگیری و یا درمان آن پرداخت
تعبیر قرآن به «تَخافُونَ نُشوزَهُنَّ» و راه های علاجی که پس از آن ذکر می کند، گویای این حقیقت است که مرد به مجرد آشکار شدن علائم نشوز و نافرمانی زن، شایسته است به درمان آن روی آورد. البته در این مرحله به تعبیر «المیزان»: از نخستین راه علاج باید استفاده شود که همان موعظه و پند و اندرز است[۱۰۵].
۳-۴-۵- راه های مقابله با نشوز زن
مرد با توجه مدیریت و سرپرستی بر زنان و پرداخت مهر و نفقه باید در محدوده ی امور زناشویی به زن دسترسی داشته باشد و زن باید فروتنانه خود را در اختیار شوهر قرار دهد. بنابراین، اگر زن از انجام این وظیفه مهم سرباز زد، مرد می تواند به نحو تدریجی که هر کدام بر دیگری ترتّب دارد و از ضعف رو به شدت می نهد با زن «ناشزه» برخورد کند.
آیه ۳ راه حل را ارائه می دهد:
الف ـ موعظه و اندرز به زن؛ که همراه پیشگیری از تحقق نشوز به هنگام ترس از آن و آشکار شدن علائم نشوز در زنان می باشد و هم در صورت تحقق نشوز، اولین قدم در راه درمان آن است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]




بررسی و تحلیل نقش مدیریت ارتباط با مشتری در یک چرخه اقتصادی کامل در صنعت هتلداری ایران را امری ضروری و با اهمیت می‌داند.

اهداف پژوهش
هدف اصلی
سنجش رابطه بین مدیریت ارتباط با مشتری، بازاریابی رابطه‌مند وعملکرد تجاری در هتل‌های شهر تهران

اهداف فرعی
تعیین ارتباط بین مدیریت ارتباط با مشتری وبازاریابی رابطه‌مند
تعیین ارتباط بین بازاریابی رابطه‌مند وعملکرد تجاری
سوال‏های پژوهش
سوالات تحقیق به شرح زیرمطرح است:
آیا بین مدیریت ارتباط با مشتری وبازاریابی رابطه‌مند در هتل‌های شهر تهران رابطه وجود دارد؟
آیا بین بازاریابی رابطه‌مند و عملکرد تجاری در هتل‌های شهر تهران رابطه وجود دارد؟
آیا مدل رابطه‌ای بین مدیریت ارتباط با مشتری، بازاریابی رابطه‌مند، و عملکرد تجاری در هتل‌های شهر تهران قابل ارائه می‌باشد؟
چارچوب نظری تحقیق
براساس مدلی که وو و لو (۲۰۱۲) ارائه نموده اند متغیرهای مدل عبارتند از:
متغیر وابسته نهایی(عملکرد تجاری)، متغیر میانجی(بازاریابی رابطه مند)، متغیر مستقل(پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتری). چارچوب نظری تحقیق در شکل (۱ـ۱) ارائه شده است.
پیاده سازی مدیریت ارتباط با مشتری
عملکرد تجاری
عملکرد خدمات اینترنتی
عملکرد حمایت از مشتری
عملکرد حمایت از بازاریابی
تاثیر بازاریابی رابطه مند
مشروعیت
مبادلات مورد انتظار در آینده
ارتباط متقابل
سودمندی
مالی
مشتری
فرایند داخلی
رشد و یادگیری
(شکل ۱-۱) مدل ارتباطی مدیریت ارتباط با مشتری، بازاریابی رابطه‌مند و عملکرد تجاری در هتل‌ها (شولانگ و چین لانگ،۲۰۱۲)

فرضیه‌های پژوهش
پیش از بیان فرضیه‌های تحقیق لازم است تا چارچوب نظری تحقیق و نحوه شکل گیری و تبیین روابط ادعا شده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
بسیاری از شرکت‌ها استراتژی‌ها و عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری را به منظور افزایش تاثیر بازاریابی رابطه‌مند بر مشتریان هدف، ازجمله در تجارت آنلاین و صنایع خدماتی استفاده می‌کنند (روی[۲۳]،۲۰۰۸ ؛ لولر[۲۴]،۲۰۰۵). هدف صریح مدیریت ارتباط با مشتری رسیدن به اثرات بازاریابی رابطه‌مند است (مریل[۲۵]،۱۹۹۹). استراتژی مدیریت ارتباط با مشتری به شرکت‌ها کمک می‌کند تا روابط بلند مدت با منافع متقابل با مشتریان خود ایجاد کنند و در نهایت روابط وفادار و سود بیشتر را در تجارت خود توسعه دهند. در واقع مدیریت ارتباط با مشتری و بازاریابی رابطه‌مند ارتباط متقابلی بایکدیگر دارند. تمامی فعالیت‌های مدیریت ارتباط با مشتری در جهت ایجاد ،توسعه و حفظ روابط بهینه با مشتریان و افزایش اثرات بازاریابی رابطه‌مند می‌باشد(مورگان[۲۶] وهانت[۲۷]،۱۹۹۴). استون و همکاران[۲۸] (۱۹۹۶) معتقدند که از طریق مدیریت ارتباط با مشتری ،بازاریابی رابطه‌مند می‌تواند با ادامه تعاملات و ارتقا ارزش‌های مطلوب مشتریان با آنان رابطه ایجاد کند به طوری که هم شرکت و هم مشتری سود ببرند. الرباعی و الناظر[۲۹] (۲۰۱۰) نیز معتقدند که بازاریابی رابطه‌مند تاثیر قابل توجهی بر روی وفاداری مشتریان دارد. از سوی دیگر جانگ و همکاران[۳۰] (۲۰۰۶) شواهدی از همبستگی بالای بین بازاریابی رابطه‌مند و عملکرد مالی در صنعت هتلداری یافته اند. بنابر این بازاریابی رابطه‌مند دارای تاثیر مثبت بر عملکرد تجاری ، به خصوص در صنایع خدماتی مثل هتلداری نیز می‌باشد.
حال با عنایت به توضیحات ارائه شده فرضیه‌های تحقیق به صورت زیر بیان می‌شود:
در هتل‌ها پیاده‌سازی خدمات اینترنتی در سیستم مدیریت ارتباط با مشتری با بازاریابی رابطه‌مند ارتباط دارد.
در هتل‌ها پیاده‌سازی حمایت از مشتری در سیستم مدیریت‌ارتباط‌با‌مشتری با بازاریابی رابطه‌مند ارتباط دارد.
در هتل‌ها پیاده‌سازی حمایت از بازاریابی در سیستم مدیریت‌ارتباط‌با‌مشتری با بازاریابی رابطه‌مند ارتباط دارد.
در هتل‌ها بازاریابی رابطه‌مند با جنبه‌های مالی عملکرد تجاری ارتباط دارد.
در هتل‌ها بازاریابی رابطه‌مند با جنبه‌های مشتری عملکرد تجاری ارتباط دارد.
در هتل‌ها بازاریابی رابطه‌مند با جنبه‌های فرایند داخلی عملکرد تجاری ارتباط دارد.
در هتل‌ها بازاریابی رابطه‌مند با جنبه‌های یادگیری و رشد عملکرد تجاری ارتباط دارد.

تعاریف مفهومی و عملیاتی
تعاریف مفهومی متغیرها
مدیریت ارتباط با مشتری: مدیریت ارتباط با مشتری، روشی است که با بهره گرفتن از نرم افزار و فن آوری مرتبط با مدیریت خودکار به بهبود فرآیندهای عملیاتی با هدف فروش، بازاریابی و خدمات مشتری می‌پردازد (بهاتیا[۳۱]، ۱۹۹۹). گرینبرگ[۳۲] (۲۰۰۱) تاکید می‌کند که مدیریت ارتباط با مشتری یک سری از فرآیندهای گسترده و فرآیندهای فناوری اطلاعات برای مدیریت مشتریان بالقوه و موجود و بهبود ارتباط سازمان با شرکای خود است. مدیریت ارتباط با مشتری همچنین یک سیستم اطلاعاتی است که کمک می‌کند تا شرکت‌ها درک بهتری از نیازها و رفتارهای مشتری داشته باشند و با فرآیندهای عملیات و فناوری (کریستوفر[۳۳]، ۲۰۰۳) همراه است. چن و چن[۳۴] (۲۰۰۴) عوامل موفقیت استراتژی‌های مدیریت ارتباط با مشتری از جمله رهبری قهرمانانه، بازاریابی داخلی، مدیریت دانش، فناوری اطلاعات، یکپارچه سازی سیستم‌ها، و تغییر فرهنگ / ساختار را شناسایی کردند. زبلاو همکاران [۳۵](۲۰۰۴) پنج دیدگاه غالب در مدیریت ارتباط با مشتری را که شامل فرایند، استراتژی، فلسفه، توانایی‌ها، و تکنولوژی است را پیشنهاد دادند. CRM استراتژی یکپارچه و فرآیندی است که سازمان را قادر می­سازد تا به شناسایی، انتخاب و حفظ مشتریان بپردازد وبا ایجاد و حفظ روابط بلندمدت با مشتریان، به صورت سودآور به آن­ها خدمت رسانی کند (شاهین و تیموری، ۱۳۸۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بازاریابی رابطه‌مندبازاریابی رابطه‌مند، رابطه بین سازمان و مشتریان آن از طریق ایجاد جاذبه به وسیله اقدامات بازاریابی چندگانه (بری و همکاران[۳۶] ، ۱۹۸۳) است، که همچنین منجر به حفظ مشتری نیز می‌شود. بازاریابی رابطه‌مند نشان دهنده استراتژی‌های کلیدی و همچنین برداشت‌های تاکتیکی در یک شرکت هستند ( گرون روس [۳۷]، ۱۹۹۶). لاندری[۳۸] (۱۹۹۸ ) بازاریابی رابطه‌مند را بدین صورت تعریف می‌کند: کاربرد یک پایگاه داده‌ها در دراز مدت توسط یک شرکت برای درک مشخصات مشتری و توسعه بیشتر روابط از طریق کانال‌های ارتباطی مختلف برای ارائه ارزش و خدمات. آرمسترانگ و کاتلر[۳۹] (۲۰۰۰) معتقدند که بازاریابی رابطه‌مند یک فرایند ارتباطی برای ایجاد ، حفظ و افزایش ارزش متقابل بین شرکت و مشتریان و یا سایر گروه‌های ذینفع استبازاریابی رابطه مند بر یک فرایند طولانی مدت، با هدف انتقال ارزش های بلند مدت به مشتریان تاکید می کند. در اصل، مفهوم بازاریابی بر پایه برد-برد است، به شکلی که دو طرف از ارزش و سود متقابل نشأت گرفته از روابط بلند مدت با مشتریان بهره ببرند (وو و لو[۴۰]،۲۰۱۲).
عملکرد کسب و کارعملکرد کسب و کار یک مفهوم کلی است که برای نشان دادن نتیجه نهایی فعالیت‌های عملیاتی سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرد (زیلاگی،۱۹۸۴) همچنین شاخصی برای ارزیابی سطح موفقیت پروژه است (دوکرت و استو، ۱۹۹۳). ایوانز و همکاران (۱۹۹۶) نشان می‌دهند که ارزیابی عملکرد یک عامل کلیدی برای کمک به سازمان جهت مدیریت منابع خود به طور موثر و کنترل اهداف خود است.

تعاریف عملیاتی متغیرها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:00 ب.ظ ]




سیستم تحویل خدمت
(بعد سوم)
قابلیت ها، مهارتها و رفتار کارکنان
موجود و کارکنان سازمان رقابتی
شکل ۲-۹٫ الگوی مفهومی نوآوری در خدمات
با وجود مفهومی بودن، این مدل از استحکام لازم برخوردار است به طوری که بتوان برای ترسیم نوآوری در خدمات و بحث در مورد توسعه عملی خدمات جدید و سیاست های نوآوری خدمات، از آن استفاده کرد. این مدل بر اساس نظر سیاستگذاران و پیشگامان مباحث خدمات، کاملاً کاربردی است. ابتدا به توضیح هر کدام از چهار بعد مدل پرداخته و سپس ارتباط آنها را با هم توضیح می دهیم (نصیرزاده و ناجی، ۱۳۸۷):

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بعد اول: مفهوم خدمات
محصولات تولیدی معمولاً قابل مشاهده و قابل لمس اند، برعکس بسیاری از خدمات که از چنین ویژگی برخوردار نیستند. با وجود این، برخی از نوآوری های خدماتی تا حد زیادی قابل مشاهده اند. به خصوص وقتی که تحویل محصولات مطرح است (برای مثال ماشین های خود پرداز بانک). بسیاری دیگر از نوآوری ها شامل ویژگی های غیر قابل لمس می باشند، مانند ایده های جدید برای چگونگی سازماندهی راه حلی جدید یا برای حل یک مسئله. اگر چه ممکن است مفهوم یک خدمت خاص در برخی از بازارها شناخته شده باشد، نکته مهم آن است که این خدمت می تواند در کاربرد خاص دیگری و یا در بازار خاص دیگری، جدید تلقی شود. در اغلب تحقیقات مرتبط با نوآوری، وقتی که یک محصول، یک عملکرد و یا یک مفهوم کاملاً جدید باشد، مسائل پیچیده ای به وجود می آید. در مورد اینکه چه زمانی و در کجا محصولات خدماتی برای شرکت، مشتری، و یا بازار محلی و ملی جدید می باشد و همچنین اینکه آیا در بردارنده منطق و دانش علمی جدید است یا نه، نظرات متفاوتی مطرح است.
بعد دوم: تعامل با مشتری
دومین عامل مهم در نوآوری در خدمات، طراحی و برنامه ریزی ارتباط بین تولید کنندگان و مشتریان خدمات است. این ارتباطات باعث می شود که شرکت های خدماتی کاملاً بر تغییراتی که در این تعاملات اتفاق می افتد، نظارت داشته باشند. به عنوان یک پدیده عمومی، در گستره وسیعی از خدمات، محصولات بارها و بارها در هنگام تولید به مشتری ارائه شده است. این خدمات طبق نیاز دقیق و خاص مشتری تولید و به صورت الکترونیکی، حتی در دورترین مکان، تحویل داده شده است.
روشی که تولید کنندگان و ارائه کنندگان خدمت برای ارتباط و تعامل با مشتریان خود انتخاب می کنند، خود می تواند منشأ نوآوری در سازمان باشد. علاوه بر آن باید در نظر داشت که در صنایع خدماتی نمی توان نقطه مشخصی را تعیین کرد که در آن فعالیت تولید کننده تمام شده و فعالیت مصرف کننده آغاز شود. همچنین این مسئله برای زمانی که بنگاه خدماتی حمایت ها و پشتیبانی هایی را برای نوآوری مثلاً در تحقیق و توسعه و خدمات طراحی ارائه می کند، صادق است. با وجود میزان زیاد همکاری بین تولید کننده و مصرف کننده در طراحی و تولید خدمات، ممکن است جابجایی نقش های نوآوری بین تولید کننده و مشتری مشکل باشد. برای حل این معضل، شرکت ها راه های گوناگونی انتخاب کرده اند. به عنوان مثال در برخی موارد، شرکت های خدماتی برای مدت زمانی مشخص، کارکنان خود را در سازمان های مربوط به مشتریان مستقر می کنند تا با مشکلات مشتری کاملاً آشنا شوند.
بعد سوم: سیستم/ ساختار تحویل خدمات
این بعد که شامل سیستم/ ساختار تحویل خدمات می باشد، اغلب ارتباط مستقیم و نزدیکی با بعد پیشین، یعنی ارتباط بین تولیدکنندگان خدمات و مشتریان دارد. در واقع، نوع خاصی از ارتباط در تعامل با مشتری است. اما به هرحال، بعد سوم یک بعد متفاوت است. این بعد به مقدمه ها و زمینه های درون سازمانی اشاره می کند که لازم است مدیریت شوند تا کارکنان بخش خدمات وظایف خود را به طور کامل و صحیح انجام داده و خدمات جدید را توسعه داده و آنها را به خوبی ارائه دهند. این بعد به بررسی این سؤال می پردازد که چگونه کارکنان را توانمند ساخته و به آنها کمک کنیم تا بتوانند وظایف خود را انجام دهند و به طرز مناسب و صحیح محصولات خدماتی را تحویل مشتری دهند. از یک طرف، خدمات جدید ممکن است نیاز به ساختارها و نمونه های جدید سازمانی و توانمندیها و مهارت های جدید پرسنل داشته باشند و از طرف دیگر، یک سازمان می تواند به گونه ای طراحی شود و کارکنان آن طوری آموزش ببینند که برای نوآوری و ارائه راه حل نوین و غیر متداول برای مسائل عملی، مشتاق و علاقمند باشند.
بعد چهارم: تکنولوژی
بعد چهارم، محور بسیاری از تجزیه و تحلیل ها و بحث ها در نوآوری خدمات می باشد.این بعد به ویژه در مورد میزان تأثیرگذاری شرکت های خدماتی در شکل گیری و توسعه تکنولوژی در عمل بحث می کند. در عمل، ارتباط بسیار نزدیکی بین “تکنولوژی” و “نوآوری خدمات” وجود دارد. تکنولوژی در خدمات می تواند تنها نقش یک عامل تسهیل گر یا توانمند ساز را داشته باشد. نوآوری تکنولوژی محور در این زمینه می تواند از جانب تأمین کننده تکنولوژی باشد.
میزان آگاهی و هوشیاری شرکت های خدماتی نسبت به تکنولوژی های در دسترس و قابل استفاده متفاوت است. همچنین آنها در مورد تعیین و تنظیم امور مربوط به تکنولوژی های مورد نیاز و دسترسی به دانش لازم و همچنین میزان درک و شناسایی درخواست ها و نیازهای تکنولوژیکی مشتریان و تقسیم بندی و اقدام به برآوردن این گونه نیازهای مشتریان، متفاوت عمل می کنند. بسیاری از نوآوری ها از بخش های پایین دست خدمات گرفته شده اند و با اطمینان می توان آنها را کاربرمحور دانست. در واقع، کاربران می توانند نقش بسیار مهم و اساسی را در توسعه و اعمال خدمات جدید ایفا کنند، اگرچه برخی از تکنولوژی های مورد نیاز از جانب تهیه کننده نشأت می گیرد
اگرچه تکنولوژی اطلاعات تنها تکنولوژی مورد استفاده در بخش خدمات نیست، اما نقش بسیار مؤثری دارد. امور پردازش اطلاعات در حد وسیع و متنوع ، در فعالیت های اقتصادی بسیار ضروری است. بنابراین تکنولوژی اطلاعات اغلب به عنوان عامل بزرگِ توانمند ساز در نوآوری خدمات محسوب می شود. بسیاری از مفسرانی که کاربردهای عمیق تکنولوژی اطلاعات را در خدمات درک کرده اند، این تکنولوژی را معمولاً از جانب تأمین کننده می دانند. در بسیاری از شرکت های بزرگ تر و یا پیشرفته تر، یک فرایند کاملاً کنشی برای توسعه تکنولوژی وجود دارد.
ارتباط بین چهار بعد مدل
هر نوع نوآوری در خدمات، شامل ترکیبی از ابعاد ذکر شده فوق است. برای مثال یک خدمت کاملاً جدید معمولاً به این معناست که یک سیستم تحویل خدمات توسعه می یابد، کارکنان مجبور به تغییر روش کار برای ارتباط با مشتری بوده، تغییر روش استفاده از تکنولوژی اطلاعات در فرآیندهای کسب و کار و همچنین شکل گیری مفهوم خدمات جدید نیز اتفاق می افتد. علاوه بر مفهوم تک تک این چهار بعد، ارتباط بین آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
در اغلب موارد این ارتباطات در عمل توسط مسئولان بخش های مختلف مانند بازاریابی، توسعه سازمانی و توزیع شکل می یابد. به عنوان مثال، شروع یک مفهوم جدید در خدمات، نیاز به مهارت های بازاریابی دارد. به همین طریق، ایجاد یک ارتباط مناسب با مشتری و تطبیق سیستم تحویل خدمات، نیاز به دانشی در مورد چگونگی توزیع خدمات (هم در مورد محل توزیع و هم در مورد چگونگی تحویل آنها) دارد. برای تصمیم گیری در مورد توسعه خدمات جدید، دانش سازمانی ضروری است. در عمل باید بدانیم که آیا ساختار فعلی، توانمندی ارائه خدمت جدیدی را دارد؟ و یا چه تغییراتی لازم است در ساختار فعلی داده شود؟
یک نوآوری خاص در خدمات ممکن است یک ویژگی غالب را که مربوط به یکی از ابعاد چهارگانه است نشان دهد؛ به همین ترتیب، ممکن است این ویژگی خاص برای تبدیل به یک نوآوری موفق، لازم باشد تغیراتی را در ابعاد دیگر ایجادکند. به مثالی از بخش خدمات خرده فروشی توجه کنید. سیستم های ثبت نقدی هوشمند و انبارداری با داده های پیشرفته، که معمولاً توسط شرکت های بزرگ استفاده می شود، اساساً از نوع نوآوری های تکنولوژیکی هستند (بعد چهارم). این نوع نوآوری ها، نیاز به شناخت و پاسخگویی به نیازهای مشتریان خاص دارند. طبیعی است که این کاربردها را نمی توان به صورت محصولات از قبل آماده شده خریداری و استفاده نمود. لازم است آنها با قاعده و دستورات مورد استفاده در فروشگاه (بعد اول)، روشی که خرده فروش برای ارتباط با مشتریانش (بعد دوم) و برای آموزش کارکنانش (بعد سوم) به کار می برد، ترکیب شود.
در عمل، معمولاً ترکیب چهار بعد اتفاق می افتد که نهایتاً هر نوآوری، خدمات خاصی را شکل می دهد. وزن هر کدام از ابعاد و اهمیت ارتباطات مختلف بین آنها، بستگی به نوع خدمات، نوآوری مورد نظر و شرکت خاص دارد.
۲-۹-۳-ترسیم الگوهای نوآوری در خدمات
همانطور که نوآوری های خدماتی بسیار متنوع اند، نقش شرکت های خدماتی در فرایند نوآوری نیز بسیار متفاوت است. دید غالب نسبت به نوآوری در خدمات، فرایند را بیشتر تأمین کننده ـ محور می داند، با توجه به اینکه شرکت های خدماتی برای تأمین ورودی های نوآوری، شدیداً به تأمین کنندگان وابسته اند و میزان ارائه خدمات جدید در آنها شدیداً به تأمین کنندگانشان بستگی دارد. به هر حال، بر اساس مطالعات انجام شده، سهم شرکت های خدماتی، به خصوص با در نظر گرفتن نوآوری های غیر تکنولوژیکی، در نوآوری وسیع تر از این است. حتی برخی از شرکت های خدماتی در فرایند نوآوری مشتریان خود نقش دارند، مانند مؤسسه های تحقیق و توسعه، خدمات طراحی و مهندسی و برخی از خدمات مرتبط با تکنولوژی اطلاعات. در ادامه این مطلب، پنج الگو ارائه شده است که در هر کدام از آنها شرکت خدماتی نفش متفاوتی دارد. این مدل در شکل ۲-۱۰ که در ادامه مطلب ارائه شده نشان داده شده است. هر کدام از الگوها، ترکیب ارتباطی مختلفی از سه عامل مؤثر زیر را نشان می دهد (نصیرزاده وناجی، ۱۳۸۷):

    1. تأمین کنندگان ورودی (تجهیزات، منابع انسانی، سرمایه و …)؛
    1. شرکت های خدماتی؛
    1. مشتریان محصولات خدماتی جدید (که در مورد محصولات واسطه ای، می تواند خود یک شرکت تولیدی یا خدماتی دیگر و یا مصرف کننده نهایی باشد).

از الگوی ۱ به ۴، به تدریج تأثیر شرکت مشتری و یا مشتری نهایی در فرایند نوآوری افزایش می یابد. الگوی ۵ یک موقعیت کاملاً متفاوت را نشان می دهد که در آن، تمامی عوامل مهم در سیستم ارزش، برای یک نوآوری خاص همکاری کرده و یا مجبور به پذیرش آن هستند

الگوی نوآوری نقش مثال
شرکت مشتری
(تولیدی یا خدماتی)
شرکت خدماتی تأمین کننده
نوآوری
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




در این مبحث در تئوری عمده جرم شناسی واکنش اجتماعی مورد بررسی قرار خواهند گرفت که عبارتند از : تئوری برچسب زنی و تئوری تعارض اجتماعی.
گفتار اول : نظریه برچسب زنی[۲۱۹]
در این گفتار طی چهار بند به تشریح تئوری برچسب زنی میپردازیم.
بند اول : کلیاتی پیرامون تئوری برچسب زنی
اگرچه اکثر جرم شناسان تئوری برچسب زنی را به «فرانک تاننبام»[۲۲۰] (کتاب جرم و جامعه ۱۹۳۸) نسبت میدهند[۲۲۱]، ولی شاید بتوان ریشه اصلی آن را در کتابی یافت که «لمرت» در سال ۱۹۵۱ تحت عنوان «آسیب شناسی اجتماعی»[۲۲۲] منتشر ساخت. این نظریه بویژه در سالهای ۱۹۶۰ به اوج شکوفایی خود رسید و چندین کتاب و نوشته که از این گرایش نو الهام گرفته بود در آمریکا به چاپ رسید. مطابق این تئوری، واکنشهای رسمی نسبت به اعمال مجرمانه نهایتاً به برچسب خوردن جوانان به عنوان مجرم کمک نموده و آنان را در یک سیر تصاعدی اعمال مجرمانه و ضمانت اجراهای اجتماعی محبوس میکند. [۲۲۳]
هواداران نظریه برچسب زنی از چند جهت جرمشناسی کلاسیک یا علت شناختی را مورد انتقاد قرار میدهند که به دو مورد مهم آن اشاره میگردد:
نخست آنکه جرم شناسی کلاسیک نقش حقوق کیفری و نهادهای قهریه را در تعریف عمل مجرمانه با سکوت برگزار میکند و در واقع بدون اینکه از خود درباره فرایندی که به موجب آن عمل انتسابی به بزهکار به عنوان جرم شناخته میشود سوال کند به تشریح عمل مجرمانه در قالب عوامل جرمزاست دست میزند. دومین انتقاد به نظریههای علت شناختی، مربوط میشود به پژوهش در وجوه افتراق بین بزهکاران و غیر بزهکاران. از دید هواداران تئوری برچسب زنی، در واقع هیچ فرقی بین بزهکاران و غیر بزهکاران وجود ندارد به دو دلیل.
۱- وجود بزهکاری پنهان یا رقم سیاه ـ جرم شناسی علت شناختی در واقع فقط در مورد بزهکاری شناخته شده متمرکز می گردد، ولی همانطوری که می دانیم «رقم سیاه» قسمت اعظمی از بزهکاری واقعی را تشکیل می دهد و هیچ چیز اجازه نمی دهد که بگوییم تبهکارانی که ناشناخته باقی مانده اند به بزهکارانی شناخته و محکوم شده شباهت دارند، برعکس، همه چیز این باور را ایجاد می کند که آنها با انسانهای درستکار فرقی ندارند.
بنابراین می توان گفت وجوه افتراقی که بین محکومان وغیر آنها دیده شده، چیزی جز نتیجه مکانیسم واکنش اجتماعی نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲- دومین دلیل، مشخص نبودن مرز دقیق بین پدیده های انحرافی و پدیده های هنجارین است. [۲۲۴]
به اعتقاد طرفداران تئوری بر چسب زنی، اعمال برچسب های منفی در مورد جوانان، آنان را نسبت پیشه های مجرمان متمایل میکند و این تمایل برچسب وضوح برچسب و طریقه و شدت اعمال آن در نوسان میباشد. آنان در توضیح علت این امر اعلام میکنند که برچسبهای منفی نهایتاً منجر به فرآیندی می شوند که میتوان آنرا «خود برچسب زنی»[۲۲۵] نامید، یعنی در نهایت، فرد انگ خورده این برچسب را به عنوان هویت خویش می پذیرد و نتیجه ی این پذیرش غوطه ور شدن در پیشه مجرمان می باشد. [۲۲۶]
از سوی دیگر، نظریه برچسب زنی به مسأله تبعیض در فرایند برچسب زنی نیز توجه نمود. و اعلام می کند که احتمال برچسب خوردن با توجه به زمینه های نژادی و طبقاتی در نوسان است. نظریه پردازان برچسب زنی « انحراف» را نه به عنوان مجموعه ای از ویژگی های افراد یا گروه ها، بلکه به عنوان یک فرایند تعاملی میان منحرفین و افراد بهنجار تبیین می کنند. به نظر آنها برای درک ماهیت کجروی باید ببینیم چرا به بعضی افراد برچسب کجروی زده می شود. [۲۲۷] بنابراین دیدگاه برچسب زنی عمدتاً توجه خود را بر روی واکنش افراد جامعه نسبت به اشخاص که رفتار انحرافی دارند و نتایج نهایی آن واکنش متمرکز می کند و نه بر روی علت خود رفتار انحرافی، بر اعتقاد هواداران این نظریه، به جای پاسخگویی به این پرسش که « چرا افراد مرتکب جرم می شوند» باید به این سوال پاسخ گفت که « چرا بعضی از افراد به عنوان منحرف تلقی میشوند»[۲۲۸] به علاوه نظریه پردازان برچسب زنی مدعی هستند که اصلاح بزهکار در فرایند برچسب زنی بیشتر به طرز نگرش دیگران به اعمال او بستگی دارد.
بند دوم: ماهیت جرم و بزهکاری از دیدگاه تئوری بر چسب زنی
از نظر هواداران تئوری بر چسب زنی مفاهیم جرم و بزهکاری، مطلق یا همیشگی نیستند، بلکه با توجه به هنجارها،آداب و رسوم و ساختار قدرت اجتماع متغیرند. این، صاحبان قدرت هستند که نظارت می کنند بر اینکه چه چیزی «درست» یا «خطا» و چه امری «قانونی» یا «غیرقانونی» است. علت اینکه برخی اعمال به عنوان قانون شکنی محسوب می شوند این است که افراد صاحب قدرت به آنها به عنوان رفتارهای مضر می نگرند. شماری از پیشگامان نظریه برچسب زنی با اعلام این مطلب که انحراف، نه یک مفهوم مطلق، بلکه یک مفهوم نسبی است که با توجه به مکان و زمان تغییر می کند، به تعریف این نظریه کمک کردند.
جامعه شناسی به نام « کای اریکسون» در یک اظهار نظر قدیمی اعلام می کند که انحراف یک ویژگی ذاتی در اشکال خاص رفتاری نیست، بلکه عبارت از ویژگی ای است که حاضرین دراجتماع که به طور مستقیم یا غیرمستقیم شاهد این رفتارها هستند به این اشکال می بخشند. بعداً «ادوین اس چار» اظهار داشت که رفتار شخص هنگامی به عنوان خطا یا انحراف تلقی می شود که از چارچوب الگوهای رفتار مورد انتظار جامعه خارج میشود و جامعه واکنشهایی را در جهت کمک به جداسازی، اصلاح، تأدیب یا مجازات اشخاص که گرفتار چنین رفتاری هستند از خود نشان می دهد. بنابراین یک شخص « نابهنجار نه تنها زمانی تبدیل به یک منحرف می شود که رفتار او مورد توجه یا نهادهایی قرار می گیرد که اختیار نظارت بر رفتارهای نامطلوب را دارند. [۲۲۹]
هواردبکر در آنچه که احتمالاً مشهورترین اظهار نظر به وسیله یک نظریه پرداز برچسب زنی است شرح داده که چگونه انحراف به وسیله برچسب ها ایجاد می شود: « انحراف کیفیت عمل ارتکابی مشخصی نیست بلکه بهتر است گفته شود که نتیجه اجرای قوانین و ضمانت اجراها درباره شخص متخلف می باشد.
منحرف کسی است که برچسب در مورد او با موفقیت اعمال شده است و رفتار انحرافی رفتاریست که مردم به آن، اینگونه برچسب میزنند.[۲۳۰] به عبارت دیگر اگر واکنشی نباشد انحرافی هم وجود نخواهد داشت. بکر معتقد است که مقررات قانونی و اجتماعی به وسیله «کارفرمایان اخلاقی» ایجاد شده است؛ افرادی که به اخلاقیات اجتماعی علاقهمند بوده و در جهت نظارت بر تعریف و اجرای آن تلاش میکنند. بنابراین، اینکه چه کسانی صاحب قدرت هستند و چگونه « درست و خطا را تفسیر می کنند نقش مهمی در تعریف جرم و بزهکاری دارد. [۲۳۱]
بند سوم: انحراف بدوی و ثانوی
ادوین لمرت در کتاب خود تحت عنوان « آسیب شناسی اجتماعی، اعمال انحرافی را در دو طبقه مجزّی تقسیم بندی نموده است: بدوی و ثانوی.
۱- انحراف بدوی ـ منحرفین بدوی افرادی هستند که مشغول کارهای بد هستند اما به عنوان «افراد بد» تلقی نمی شوند (بزهکاری پنهان). آنها نه به وسیله دیگران به عنوان منحرف برچسب می خورند و نه خود بر چسب زنی می کنند. لمرت برای بیان بهتر مقصود خود مثالی ذکر می کند: مثلاً دانشجویی که به طور موفقیت آمیز ـ و بدون اینکه کشف شود ـ از فروشگاه دانشکده دزدی می کند، نه به وسیله دیگران به عنوان منحرف شناخته می شود و نه خود او،خودش را به عنوان « دزد » یا «مجرم» می شناسد و این سرقت برای وضعیت فعلی و آینده او دارای اهمیت کمی است و او می تواند بدون اینکه نتیجه ای از عملش ناشی شده باشد فارغ التحصیل شود. اگر چه ممکن است اعمال بدوی خطرناک تلقی شود ولی اساساً تأثیری در خود پنداری شخص نمی گذارد.
۲- انحراف ثانوی ـ به اعتقاد لمرت، انحرافات موقعی مهم (ثانوی) می شوند که رفتار انحرافی، تکراری و بسیار مشهود بوده و در معرض واکنش شدید اجتماعی قرار گیرد.
منحرف ثانوی فردی نیست که قبلاً مرتکب یک عمل بد شده است، بلکه او اکنون به عنوان یک «شخص بد» تلقی می شود. در مقال فوق، اگر عمل سرقت آن دانشجو کشف شود ممکن است از دانشگاه اخراج شده و با اتهامات کیفری مواجه شود. بعد از این است که او ـ برچسب خورده و انگ خورده ـ تحت نظر خواهد بود و مورد ظن قرار خواهد گرفت. از دیدگاه لمرت، منحرف ثانوی فردیست که : « رفتارش با یک نقش مبتنی بر آن را به عنوان یک وسیله دفاع، حمله یا انطباق با مشکلات آشکار و نهانی که در اثر واکنش اجتماعی بعدی نسبت به او ایجاد می شود به کار می گیرد.» [۲۳۲]
لمرت برای نشان دادن خواص انحراف زای فرایند بر چسب زنی، این فرایند را به صورت چرخه ای از وقایع ترسیم می کند که در آن، فعل مجرمانه منجر می شود به :
(الف) یک واکنش اجتماعی ، (ب) تجسم خود به عنوان یک منحرف ، (پ) اعمال منحرفانه افزایش یافته و خطرناک تر (سیر صعودی جرم)، (ت) و واکنش اجتماعی شدیدتر و بیشتر، از جمله انتقام جویی های قانونی، (ث) تا اینکه مرحله همانند سازی با یک هویت منحرف کامل می شود، (ج) حالتی از وقایع که احتمال ارتکاب اعمال منحرفانه در آینده را افزایش می دهد (تشدید انحراف) [۲۳۳]
بند چهارم : ارزیابی نظریه برچسب زنی
چهار انتقاد مهم بر این دیدگاه وارد گردیده است:
۱- نظریه پردازان بر چسب زنی از توضیح در مورد آغاز انحراف بدوی عاجزند. چرا برخی از افراد در گیر عمل منحرفانه بدوی میشوند که منجر به برچسب خوردن آنها میشود، در حالی که دیگران در همان شرایط بر رفتارهای هنجارین ادامه می دهند.
۲- مطابق نظریهی برچسب زنی، نرخ زیاد جرم در بین مردان، اقلیتها، و اشخاص فقیر نتیجه بر چسب زنی تبعیض آمیز به وسیله عوامل کنترل اجتماعی است. با وجود این، تحقیقات عملی نشان میدهند که در اکثر موارد، نژاد و طبقه اجتماعی تأثیری در فرایند برچسب زنی ندارد. بنابراین اگر افراد صرفاً به این علت برچسب بخورند که مستحق واکنش های منفی بوده اند (یعنی مرتکب جرایم مهم گردند) در این صورت نظریه برچسب زنی بی اعتبار می گردد زیرا فرایند برچسب زنی نتیجه جرم بوده است و نه علت آن.
۳- مطالعاتی که نتایج برچسب زنی رسمی را ارزیابی میکنند نمیتوانند ثابت کنند که نتیجه این نوع برچسب زنی، تقویت انحراف است. جوانانی که زیر بار فرایند برچسب زنی میروند به شکلی سطحی از تجربیاتشان تأثیر می پذیرند و نه به شکل عمیق، آنگونه که نظریه بر چسب زنی پیش بینی می کند.
۴- جرم شناسان به این نتیجه رسیده اند که این تصور نظریه برچسب زنی که « هیچ عملی ذاتاً بد یا مجرمانه نیست » یک نوع ساده لوحی است چرا که برخی از جرائم همانند آدمکشی و تجاوز به عنف در سرتاسر جهان محکومند. [۲۳۴]
با وجود این انتقادات، تئوری بر چسب زنی اطلاعات مهمی را در مورد رفتار مجرمانه ارائه می کند:
اول: این نظریه نقشی را که عوامل کنترل اجتماعی[۲۳۵] در فرایند بزهکاری ایفا می کنند شناسایی میکند. در صورت نادیده گرفته شدن عوال و اشخاصی که اختیار کنترل و اصلاح رفتار مجرمانه به آنها واگذار شده، نمی توان این رفتار را کاملاً درک کرد.
دوم: تئوری برچسب زنی تأیید میکند که بزهکاری یک بیماری یا رفتار آسیب شناختی نیست. این نظریه توجه خود را بر روی تعامل و واکنشهای اجتماعی که به افراد و رفتار آنها شکل می دهد متمرکز می کند.
سوم: این نظریه اعمال مجرمانه (انحراف بدوی) و پیشههای تبهکارانه (انحراف ثانوی را از یکدیگر متمایز می سازد و نشان میدهد که این دو، مسائل جداگانهای هستند که بایستی به صورت متفاوت با آنها برخورد شود. [۲۳۶]
گفتار دوم: تئوری تعارض اجتماعی
از دیدگاه طرفداران این تئوری گروه های مختلف درجامعه برای تحمیل اراده خود با یکدیگر رقابت می کنند، آنها با بهره گرفتن از پول و قدرت موفق به تنظیم قانون در جهت تأمین نیازها و حفظ منافع خودشان می شوند و آنهایی که نمی توانند رفتارشان را با نیازهای صاحبان قدرت منطبق کنند به عنوان جرم و جنایتکار تعریف می شوند. بنابراین جرم شناسان تعارض گرا مجرمین را به عنوان اشخاص یاغی که قادر به انطباق خود با هنجارهای مناسب جامعه نشیند، در نظر نمیگیرند، بلکه علاقه مند به ارزیابی و توضیح این مسائل هستند که چگونه قانون جزا به عنوان ساز و کاری برای کنترل اجتماعی استعمال می شود و چگونه قدرت اجتماعی سیاسی و اقتصادی در جهت کنترل و سرد شکل دادن به جامعه مورد استفاده قرار می گیرد. همه ی نظریه پردازان تعارض اجتماعی با این مطلب موافقند که صاحبان قدرت در حالی که رفتار اشخاص فقیر را به عنوان رفتار مجرمانه تعریف می کنند، قانون را به شکلی تنظیم می کند که اعمال خودشان را به عنوان رفتارهای قابل قبول و مناسب تعریف کند. با وجود اینکه هر دو تئوری برچسب زنی و تعارض اجتماعی زیر مجموعه جرم شناسی واکنش اجتماعی محسوب می شوند، ولی در عین حال دیدگاه تعارض اجتماعی، تئوری برچسب زنی را نیز مورد انتقاد قرار داده و اعلام می کند که مدافعان نظریه برچسب زنی به اندازه کافی در جهت نشان دادن عناصر جرم ساز فرهنگ آمریکایی گام بر نمی دارند و صرفاً بر تجزیه و تحلیل رفتار افراد مختلف و متفاوت اکتفا می کنند. [۲۳۷]
باید توجه داشت که پایه تئوری تعارض اجتماعی بر تفکرات « کارل ماکس »[۲۳۸] (۱۸۸۳- ۱۸۱۸) مبتنی می باشد. به اعتقاد مارکس، عامل مولد بزهکاری نابرابری اقتصادی می باشد و بزهکاری واکشی علیه بی عدالتی اجتماعی است. لذا در یک جامعه اشتراکی و کمونیستی بزهکاری وجود نخواهد داشت و درچنین جامعه ای فقط کسانی مرتکب جرم میشوند که دارای نوعی بیماری میباشند[۲۳۹] بر اساس نظریه های مارکس در مورد تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، هدف عمده و اولیه تئوری تعارض اجتماعی بررسی رابطه ما بین طبقه حاکم و تودهی مردم، همراه با بررسی فرایندیست که به وسیله آن در جامعه انحراف تعریف و کنترل می شود.
تئوریسینهای تعارض اجتماعی به قانون جزا و آیین دادرسی کیفری به عنوان وسائلی در جهت کنترل اعضای فقیر و ندار جامعه می نگرند. این وسایل به افرادی قدرتمند و پولدار کمک می کند تا اصول اخلاقی و معیارهای ویژه خد درمورد رفتار خوب را به کل جامعه تحمیل کنند. بر اساس این تئوری افراد فقیر ممکن است بیشتر یا کمتر از ثروتمندان مرتکبک جرم شود، اما قطعاً بیشتر از آنها دستگیر و مجازات می شوند. تئوری تعارض اجتماعی برای تبیین علل ارتکاب بزه از سوی طبقات پایین جامعه اعلام می کند که فقرا به این علت به طرف جرم کشانده می شوند که :
۱- مقررات و قوانین طبقات متوسط و بالا ارتباط کمی با شیوه زندگی افراد فقیر دارد.
۲- در جامعهای که نعمت و ثروت فراوان است اما برای اکثریت مردم قابل دسترسی نیست یک ناکامی ذاتی وجود دارد.
۳- در میان اعضای طبقه پایین به عنوان یک طبقه اجتماعی که به آنها اجازه سهیم شدن در تنظیم قانون داده نمیشود یک خصومت ریشهدار به وجود میآید.[۲۴۰] بنابراین نظریهپردازان تعارضگرا این فرض قدیمی را که نظام دادرسی آمریکایی، نظامی انسانی و نسبت به همهی شهروندان منصفانه است، رد میکنند.
از طرف دیگر، طرفداران این تئوری خواهان توجه مردم به دلایل واقعی وضع قوانین شده و اعلام میکنند که چنانچه کشف شود که مثلاً قوانین مربوط به سرقت در اصل برای حفاظت پول و سرمایه ثروتمندان وضع گردیده است، آنهایی که این قانون را نقض میکنند نبایستی خوشان را به عنوان اشخاص شرور یا خطاکار بدانند، بلکه بایستی بیشتر به عنوان قربانیان یک سیستم نادرست به خودشان نگاه کنند. در این راستاست که برخی از جرم شناسان مارکسیست حتی پیشنهاد عدم استفاده از واژه «مجرم» را طرح می کنند.[۲۴۱]
با توجه به این مطالب چنین به نظر میرسد که نظره پردازان تعارض گرا بزهکاری را به عنوان پاسخ طبیعی اشخاص در برابر شرایط اجتماعی ایجاد شده به وسیله جامعه سرمایه داری تلقی میکنند ومعتقدند که رفتار مجرمانه نتیجه بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی نظام سرمایه داریست. از دید اینان ناتوانی نظام سرمایه داری در کنترل بزهکاری به این دلیل است که بیشترین منافع خود دولت در حفظ تعداد زیادی از جوانان منحرف و بی خانمان می باشد، چرا که می تواند این جوانان را به عنوان کارگران حاشیهای با حداقل دستمزد و در مشاغلی که هیچ کس خواستار آن نیست، استخدام کند.
البته باید توجه داشت که انتقاداتی نیز به این تئوری وارد گردیده است که عمده ترین آنها متوجه آرمان گرائی آن شده است؛ به نظر می رسد که سرزنش دولت به خاطر همه شرارت ها نادیده گرفتن تنوع زیاد اختلافات انسانی است. همچنین تئوری تعارض از این حقیقت چشم پوشی می کند که تعداد زیادی از رفتارهای مجرمانه به وسیله جوانان طبقه پایین که هم سن و سالان تهیدست خود را هدف قرار می دهند، اتفاق می افتد. اعضای طبقه پایین بیش از آنکه از سرمایه داران سود جو بترسند از گروه های محلی خشونت هراس دارند.
انتقاد دیگری که بر این تئوری وارد گردیده، وجود قوانین بسیاری است که برای محدود کردن فعالیت های گروه های مشخص از سرمایه داران به تصویب رسیده اند که به نظر می رسد این امر استدلال جرم شناسان مارکسیست را در این زمینه که قانون جزا معمولاً فعالیت افراد طبقات پایین، و نه فعالیت قدرتمندان را مجرمانه تعریف می کند، رد می نماید: [۲۴۲]
با توجه به این انتقادات، عدهای از نظریه پردازان تعارض گرا نهایتاً به این باور رسیده اند که نادیده گرفتن مشکلات ناشی از جرم و خشونت گروه های درون شهری که اغلب مردم تهیدست را هدف قرار میدهند اشتباه میباشد. این عده که تحت عنوان «رئالیسم چپ»[۲۴۳] شناخته می شوند، نظرات آرمانی مارکسیستهای ایده آلیست را که مجرمین خیابانی را به عنوان انقلابیون ترسیم می کنند، رد می نمایند. آنها به سوی این دیدگاه واقع گرایانه متمایل شده اند که مجرمین خیابانی به اشخاص فقیر و فاقد آزادی آسیب می رسانند و لذا اینها (اشخاص فقیر) به طور مضاعف مورد سوء استفاده قرار می گیرند:
اول به وسیله نظام سرمایه داری و بعداً توسط اعضای طبقه خودشان (مجرمین خیابانی) [۲۴۴] در پایان این گفتار لازم به ذکر است که تئوریهای برچسب زنی و تعارض اجتماعی در طی دو دهه گذشته تأثیر مهمی بر روی سیاست پیشگیری از بزهکاری داشته اند. در این خصوص فقط به ذکر قسمتی از گزارش کمیسیون تشکیل شده توسط رئیس جمهور امریکا درباره اجرای قانون و اداره دادگستری که در سال ۱۹۶۷ منتشر گردید و در واقع نتیجه ارائه تئوریهای مذکور بود، اکتفا می گردد:
« چسباندن برچسب بزهکاری می تواند واقعهای مهم در زندگی یک جوان باشد. پس از آن او مورد تردید و ظن قرار می گیرد و هر خطای او دلیلی بر طبع مجرمانهاش تلقی گردیده، و بیشتر از فعالیت های مشروع محروم میشود. به زودی این شخص به عنوان مجرم تلقی شده و با او به صورت یک مجرم رفتار می شود. حتی اگر او بتواند بر واکنش و خودپنداری متخاصمانهاش چیره گشته و در صدد حرکت در مسیر قانون برآید، این کار را بسیار مشکل خواهد یافت».[۲۴۵]
بخش دوم :
مطالعات میدانی تجزیه و تحلیل داده ها در زمینه بزهکاری خشونت آمیز در زندانیان آمل
فصل نخست: بررسی آمار ظاهری و قانونی جرائم خشونتآمیز در زندانیان آمل
بزهکاری از لحاظ شناسایی جرائم به سه دسته تقسیم میگردد. بزهکاری واقعی، ظاهری و قانونی. آنچه که معمولاً در بررسیها و تحقیقات مدنظر قرار میگیرد، بزهکاری ظاهری و قانونی است. چرا که دست یافتن به رقم بزهکاری واقعی امری مشکل و حتی غیر ممکن میباشد. بر این اساس ، در گفتار حاضر نیز تلاش گردیده است تا با بررسی گزارشات نیروی انتظامی و آمارهای دادگستری شهرستان آمل در طول سال ۱۳۹۱، آمار بزهکاری ظاهری و قانونی در شهرستان آمل به تفکیک نوع جرائم تا حد امکان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
مبحث اول : بررسی آمار ظاهری جرایم خشونت آمیز در شهرستان آمل
در طی سال ۱۳۹۱ مجموعاً تعداد ۴۰۳۹ فقره جرم از سوی نیروی انتظامی شهرستان آمل گزارش گردیده است. برای بررسی هر چه بهتر و مفیدتر آمار بزهکاری ظاهری و با توجه به نوع جرائم ارتکابی در شهرستان آمل میتوان این جرائم را در چهار طبقه تقسیم بندی کرد.
جرایم علیه اشخاص – جرایم علیه اموال – جرایم منافی عفت و مخلّ نظم عمومی و جرائم علیه آسایش عمومی.
گفتار اول : جرائم علیه اشخاص و اموال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم