کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب
 



در این مبحث در تئوری عمده جرم شناسی واکنش اجتماعی مورد بررسی قرار خواهند گرفت که عبارتند از : تئوری برچسب زنی و تئوری تعارض اجتماعی.
گفتار اول : نظریه برچسب زنی[۲۱۹]
در این گفتار طی چهار بند به تشریح تئوری برچسب زنی میپردازیم.
بند اول : کلیاتی پیرامون تئوری برچسب زنی
اگرچه اکثر جرم شناسان تئوری برچسب زنی را به «فرانک تاننبام»[۲۲۰] (کتاب جرم و جامعه ۱۹۳۸) نسبت میدهند[۲۲۱]، ولی شاید بتوان ریشه اصلی آن را در کتابی یافت که «لمرت» در سال ۱۹۵۱ تحت عنوان «آسیب شناسی اجتماعی»[۲۲۲] منتشر ساخت. این نظریه بویژه در سالهای ۱۹۶۰ به اوج شکوفایی خود رسید و چندین کتاب و نوشته که از این گرایش نو الهام گرفته بود در آمریکا به چاپ رسید. مطابق این تئوری، واکنشهای رسمی نسبت به اعمال مجرمانه نهایتاً به برچسب خوردن جوانان به عنوان مجرم کمک نموده و آنان را در یک سیر تصاعدی اعمال مجرمانه و ضمانت اجراهای اجتماعی محبوس میکند. [۲۲۳]
هواداران نظریه برچسب زنی از چند جهت جرمشناسی کلاسیک یا علت شناختی را مورد انتقاد قرار میدهند که به دو مورد مهم آن اشاره میگردد:
نخست آنکه جرم شناسی کلاسیک نقش حقوق کیفری و نهادهای قهریه را در تعریف عمل مجرمانه با سکوت برگزار میکند و در واقع بدون اینکه از خود درباره فرایندی که به موجب آن عمل انتسابی به بزهکار به عنوان جرم شناخته میشود سوال کند به تشریح عمل مجرمانه در قالب عوامل جرمزاست دست میزند. دومین انتقاد به نظریههای علت شناختی، مربوط میشود به پژوهش در وجوه افتراق بین بزهکاران و غیر بزهکاران. از دید هواداران تئوری برچسب زنی، در واقع هیچ فرقی بین بزهکاران و غیر بزهکاران وجود ندارد به دو دلیل.
۱- وجود بزهکاری پنهان یا رقم سیاه ـ جرم شناسی علت شناختی در واقع فقط در مورد بزهکاری شناخته شده متمرکز می گردد، ولی همانطوری که می دانیم «رقم سیاه» قسمت اعظمی از بزهکاری واقعی را تشکیل می دهد و هیچ چیز اجازه نمی دهد که بگوییم تبهکارانی که ناشناخته باقی مانده اند به بزهکارانی شناخته و محکوم شده شباهت دارند، برعکس، همه چیز این باور را ایجاد می کند که آنها با انسانهای درستکار فرقی ندارند.
بنابراین می توان گفت وجوه افتراقی که بین محکومان وغیر آنها دیده شده، چیزی جز نتیجه مکانیسم واکنش اجتماعی نیست.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲- دومین دلیل، مشخص نبودن مرز دقیق بین پدیده های انحرافی و پدیده های هنجارین است. [۲۲۴]
به اعتقاد طرفداران تئوری بر چسب زنی، اعمال برچسب های منفی در مورد جوانان، آنان را نسبت پیشه های مجرمان متمایل میکند و این تمایل برچسب وضوح برچسب و طریقه و شدت اعمال آن در نوسان میباشد. آنان در توضیح علت این امر اعلام میکنند که برچسبهای منفی نهایتاً منجر به فرآیندی می شوند که میتوان آنرا «خود برچسب زنی»[۲۲۵] نامید، یعنی در نهایت، فرد انگ خورده این برچسب را به عنوان هویت خویش می پذیرد و نتیجه ی این پذیرش غوطه ور شدن در پیشه مجرمان می باشد. [۲۲۶]
از سوی دیگر، نظریه برچسب زنی به مسأله تبعیض در فرایند برچسب زنی نیز توجه نمود. و اعلام می کند که احتمال برچسب خوردن با توجه به زمینه های نژادی و طبقاتی در نوسان است. نظریه پردازان برچسب زنی « انحراف» را نه به عنوان مجموعه ای از ویژگی های افراد یا گروه ها، بلکه به عنوان یک فرایند تعاملی میان منحرفین و افراد بهنجار تبیین می کنند. به نظر آنها برای درک ماهیت کجروی باید ببینیم چرا به بعضی افراد برچسب کجروی زده می شود. [۲۲۷] بنابراین دیدگاه برچسب زنی عمدتاً توجه خود را بر روی واکنش افراد جامعه نسبت به اشخاص که رفتار انحرافی دارند و نتایج نهایی آن واکنش متمرکز می کند و نه بر روی علت خود رفتار انحرافی، بر اعتقاد هواداران این نظریه، به جای پاسخگویی به این پرسش که « چرا افراد مرتکب جرم می شوند» باید به این سوال پاسخ گفت که « چرا بعضی از افراد به عنوان منحرف تلقی میشوند»[۲۲۸] به علاوه نظریه پردازان برچسب زنی مدعی هستند که اصلاح بزهکار در فرایند برچسب زنی بیشتر به طرز نگرش دیگران به اعمال او بستگی دارد.
بند دوم: ماهیت جرم و بزهکاری از دیدگاه تئوری بر چسب زنی
از نظر هواداران تئوری بر چسب زنی مفاهیم جرم و بزهکاری، مطلق یا همیشگی نیستند، بلکه با توجه به هنجارها،آداب و رسوم و ساختار قدرت اجتماع متغیرند. این، صاحبان قدرت هستند که نظارت می کنند بر اینکه چه چیزی «درست» یا «خطا» و چه امری «قانونی» یا «غیرقانونی» است. علت اینکه برخی اعمال به عنوان قانون شکنی محسوب می شوند این است که افراد صاحب قدرت به آنها به عنوان رفتارهای مضر می نگرند. شماری از پیشگامان نظریه برچسب زنی با اعلام این مطلب که انحراف، نه یک مفهوم مطلق، بلکه یک مفهوم نسبی است که با توجه به مکان و زمان تغییر می کند، به تعریف این نظریه کمک کردند.
جامعه شناسی به نام « کای اریکسون» در یک اظهار نظر قدیمی اعلام می کند که انحراف یک ویژگی ذاتی در اشکال خاص رفتاری نیست، بلکه عبارت از ویژگی ای است که حاضرین دراجتماع که به طور مستقیم یا غیرمستقیم شاهد این رفتارها هستند به این اشکال می بخشند. بعداً «ادوین اس چار» اظهار داشت که رفتار شخص هنگامی به عنوان خطا یا انحراف تلقی می شود که از چارچوب الگوهای رفتار مورد انتظار جامعه خارج میشود و جامعه واکنشهایی را در جهت کمک به جداسازی، اصلاح، تأدیب یا مجازات اشخاص که گرفتار چنین رفتاری هستند از خود نشان می دهد. بنابراین یک شخص « نابهنجار نه تنها زمانی تبدیل به یک منحرف می شود که رفتار او مورد توجه یا نهادهایی قرار می گیرد که اختیار نظارت بر رفتارهای نامطلوب را دارند. [۲۲۹]
هواردبکر در آنچه که احتمالاً مشهورترین اظهار نظر به وسیله یک نظریه پرداز برچسب زنی است شرح داده که چگونه انحراف به وسیله برچسب ها ایجاد می شود: « انحراف کیفیت عمل ارتکابی مشخصی نیست بلکه بهتر است گفته شود که نتیجه اجرای قوانین و ضمانت اجراها درباره شخص متخلف می باشد.
منحرف کسی است که برچسب در مورد او با موفقیت اعمال شده است و رفتار انحرافی رفتاریست که مردم به آن، اینگونه برچسب میزنند.[۲۳۰] به عبارت دیگر اگر واکنشی نباشد انحرافی هم وجود نخواهد داشت. بکر معتقد است که مقررات قانونی و اجتماعی به وسیله «کارفرمایان اخلاقی» ایجاد شده است؛ افرادی که به اخلاقیات اجتماعی علاقهمند بوده و در جهت نظارت بر تعریف و اجرای آن تلاش میکنند. بنابراین، اینکه چه کسانی صاحب قدرت هستند و چگونه « درست و خطا را تفسیر می کنند نقش مهمی در تعریف جرم و بزهکاری دارد. [۲۳۱]
بند سوم: انحراف بدوی و ثانوی
ادوین لمرت در کتاب خود تحت عنوان « آسیب شناسی اجتماعی، اعمال انحرافی را در دو طبقه مجزّی تقسیم بندی نموده است: بدوی و ثانوی.
۱- انحراف بدوی ـ منحرفین بدوی افرادی هستند که مشغول کارهای بد هستند اما به عنوان «افراد بد» تلقی نمی شوند (بزهکاری پنهان). آنها نه به وسیله دیگران به عنوان منحرف برچسب می خورند و نه خود بر چسب زنی می کنند. لمرت برای بیان بهتر مقصود خود مثالی ذکر می کند: مثلاً دانشجویی که به طور موفقیت آمیز ـ و بدون اینکه کشف شود ـ از فروشگاه دانشکده دزدی می کند، نه به وسیله دیگران به عنوان منحرف شناخته می شود و نه خود او،خودش را به عنوان « دزد » یا «مجرم» می شناسد و این سرقت برای وضعیت فعلی و آینده او دارای اهمیت کمی است و او می تواند بدون اینکه نتیجه ای از عملش ناشی شده باشد فارغ التحصیل شود. اگر چه ممکن است اعمال بدوی خطرناک تلقی شود ولی اساساً تأثیری در خود پنداری شخص نمی گذارد.
۲- انحراف ثانوی ـ به اعتقاد لمرت، انحرافات موقعی مهم (ثانوی) می شوند که رفتار انحرافی، تکراری و بسیار مشهود بوده و در معرض واکنش شدید اجتماعی قرار گیرد.
منحرف ثانوی فردی نیست که قبلاً مرتکب یک عمل بد شده است، بلکه او اکنون به عنوان یک «شخص بد» تلقی می شود. در مقال فوق، اگر عمل سرقت آن دانشجو کشف شود ممکن است از دانشگاه اخراج شده و با اتهامات کیفری مواجه شود. بعد از این است که او ـ برچسب خورده و انگ خورده ـ تحت نظر خواهد بود و مورد ظن قرار خواهد گرفت. از دیدگاه لمرت، منحرف ثانوی فردیست که : « رفتارش با یک نقش مبتنی بر آن را به عنوان یک وسیله دفاع، حمله یا انطباق با مشکلات آشکار و نهانی که در اثر واکنش اجتماعی بعدی نسبت به او ایجاد می شود به کار می گیرد.» [۲۳۲]
لمرت برای نشان دادن خواص انحراف زای فرایند بر چسب زنی، این فرایند را به صورت چرخه ای از وقایع ترسیم می کند که در آن، فعل مجرمانه منجر می شود به :
(الف) یک واکنش اجتماعی ، (ب) تجسم خود به عنوان یک منحرف ، (پ) اعمال منحرفانه افزایش یافته و خطرناک تر (سیر صعودی جرم)، (ت) و واکنش اجتماعی شدیدتر و بیشتر، از جمله انتقام جویی های قانونی، (ث) تا اینکه مرحله همانند سازی با یک هویت منحرف کامل می شود، (ج) حالتی از وقایع که احتمال ارتکاب اعمال منحرفانه در آینده را افزایش می دهد (تشدید انحراف) [۲۳۳]
بند چهارم : ارزیابی نظریه برچسب زنی
چهار انتقاد مهم بر این دیدگاه وارد گردیده است:
۱- نظریه پردازان بر چسب زنی از توضیح در مورد آغاز انحراف بدوی عاجزند. چرا برخی از افراد در گیر عمل منحرفانه بدوی میشوند که منجر به برچسب خوردن آنها میشود، در حالی که دیگران در همان شرایط بر رفتارهای هنجارین ادامه می دهند.
۲- مطابق نظریهی برچسب زنی، نرخ زیاد جرم در بین مردان، اقلیتها، و اشخاص فقیر نتیجه بر چسب زنی تبعیض آمیز به وسیله عوامل کنترل اجتماعی است. با وجود این، تحقیقات عملی نشان میدهند که در اکثر موارد، نژاد و طبقه اجتماعی تأثیری در فرایند برچسب زنی ندارد. بنابراین اگر افراد صرفاً به این علت برچسب بخورند که مستحق واکنش های منفی بوده اند (یعنی مرتکب جرایم مهم گردند) در این صورت نظریه برچسب زنی بی اعتبار می گردد زیرا فرایند برچسب زنی نتیجه جرم بوده است و نه علت آن.
۳- مطالعاتی که نتایج برچسب زنی رسمی را ارزیابی میکنند نمیتوانند ثابت کنند که نتیجه این نوع برچسب زنی، تقویت انحراف است. جوانانی که زیر بار فرایند برچسب زنی میروند به شکلی سطحی از تجربیاتشان تأثیر می پذیرند و نه به شکل عمیق، آنگونه که نظریه بر چسب زنی پیش بینی می کند.
۴- جرم شناسان به این نتیجه رسیده اند که این تصور نظریه برچسب زنی که « هیچ عملی ذاتاً بد یا مجرمانه نیست » یک نوع ساده لوحی است چرا که برخی از جرائم همانند آدمکشی و تجاوز به عنف در سرتاسر جهان محکومند. [۲۳۴]
با وجود این انتقادات، تئوری بر چسب زنی اطلاعات مهمی را در مورد رفتار مجرمانه ارائه می کند:
اول: این نظریه نقشی را که عوامل کنترل اجتماعی[۲۳۵] در فرایند بزهکاری ایفا می کنند شناسایی میکند. در صورت نادیده گرفته شدن عوال و اشخاصی که اختیار کنترل و اصلاح رفتار مجرمانه به آنها واگذار شده، نمی توان این رفتار را کاملاً درک کرد.
دوم: تئوری برچسب زنی تأیید میکند که بزهکاری یک بیماری یا رفتار آسیب شناختی نیست. این نظریه توجه خود را بر روی تعامل و واکنشهای اجتماعی که به افراد و رفتار آنها شکل می دهد متمرکز می کند.
سوم: این نظریه اعمال مجرمانه (انحراف بدوی) و پیشههای تبهکارانه (انحراف ثانوی را از یکدیگر متمایز می سازد و نشان میدهد که این دو، مسائل جداگانهای هستند که بایستی به صورت متفاوت با آنها برخورد شود. [۲۳۶]
گفتار دوم: تئوری تعارض اجتماعی
از دیدگاه طرفداران این تئوری گروه های مختلف درجامعه برای تحمیل اراده خود با یکدیگر رقابت می کنند، آنها با بهره گرفتن از پول و قدرت موفق به تنظیم قانون در جهت تأمین نیازها و حفظ منافع خودشان می شوند و آنهایی که نمی توانند رفتارشان را با نیازهای صاحبان قدرت منطبق کنند به عنوان جرم و جنایتکار تعریف می شوند. بنابراین جرم شناسان تعارض گرا مجرمین را به عنوان اشخاص یاغی که قادر به انطباق خود با هنجارهای مناسب جامعه نشیند، در نظر نمیگیرند، بلکه علاقه مند به ارزیابی و توضیح این مسائل هستند که چگونه قانون جزا به عنوان ساز و کاری برای کنترل اجتماعی استعمال می شود و چگونه قدرت اجتماعی سیاسی و اقتصادی در جهت کنترل و سرد شکل دادن به جامعه مورد استفاده قرار می گیرد. همه ی نظریه پردازان تعارض اجتماعی با این مطلب موافقند که صاحبان قدرت در حالی که رفتار اشخاص فقیر را به عنوان رفتار مجرمانه تعریف می کنند، قانون را به شکلی تنظیم می کند که اعمال خودشان را به عنوان رفتارهای قابل قبول و مناسب تعریف کند. با وجود اینکه هر دو تئوری برچسب زنی و تعارض اجتماعی زیر مجموعه جرم شناسی واکنش اجتماعی محسوب می شوند، ولی در عین حال دیدگاه تعارض اجتماعی، تئوری برچسب زنی را نیز مورد انتقاد قرار داده و اعلام می کند که مدافعان نظریه برچسب زنی به اندازه کافی در جهت نشان دادن عناصر جرم ساز فرهنگ آمریکایی گام بر نمی دارند و صرفاً بر تجزیه و تحلیل رفتار افراد مختلف و متفاوت اکتفا می کنند. [۲۳۷]
باید توجه داشت که پایه تئوری تعارض اجتماعی بر تفکرات « کارل ماکس »[۲۳۸] (۱۸۸۳- ۱۸۱۸) مبتنی می باشد. به اعتقاد مارکس، عامل مولد بزهکاری نابرابری اقتصادی می باشد و بزهکاری واکشی علیه بی عدالتی اجتماعی است. لذا در یک جامعه اشتراکی و کمونیستی بزهکاری وجود نخواهد داشت و درچنین جامعه ای فقط کسانی مرتکب جرم میشوند که دارای نوعی بیماری میباشند[۲۳۹] بر اساس نظریه های مارکس در مورد تجزیه و تحلیلهای اقتصادی، هدف عمده و اولیه تئوری تعارض اجتماعی بررسی رابطه ما بین طبقه حاکم و تودهی مردم، همراه با بررسی فرایندیست که به وسیله آن در جامعه انحراف تعریف و کنترل می شود.
تئوریسینهای تعارض اجتماعی به قانون جزا و آیین دادرسی کیفری به عنوان وسائلی در جهت کنترل اعضای فقیر و ندار جامعه می نگرند. این وسایل به افرادی قدرتمند و پولدار کمک می کند تا اصول اخلاقی و معیارهای ویژه خد درمورد رفتار خوب را به کل جامعه تحمیل کنند. بر اساس این تئوری افراد فقیر ممکن است بیشتر یا کمتر از ثروتمندان مرتکبک جرم شود، اما قطعاً بیشتر از آنها دستگیر و مجازات می شوند. تئوری تعارض اجتماعی برای تبیین علل ارتکاب بزه از سوی طبقات پایین جامعه اعلام می کند که فقرا به این علت به طرف جرم کشانده می شوند که :
۱- مقررات و قوانین طبقات متوسط و بالا ارتباط کمی با شیوه زندگی افراد فقیر دارد.
۲- در جامعهای که نعمت و ثروت فراوان است اما برای اکثریت مردم قابل دسترسی نیست یک ناکامی ذاتی وجود دارد.
۳- در میان اعضای طبقه پایین به عنوان یک طبقه اجتماعی که به آنها اجازه سهیم شدن در تنظیم قانون داده نمیشود یک خصومت ریشهدار به وجود میآید.[۲۴۰] بنابراین نظریهپردازان تعارضگرا این فرض قدیمی را که نظام دادرسی آمریکایی، نظامی انسانی و نسبت به همهی شهروندان منصفانه است، رد میکنند.
از طرف دیگر، طرفداران این تئوری خواهان توجه مردم به دلایل واقعی وضع قوانین شده و اعلام میکنند که چنانچه کشف شود که مثلاً قوانین مربوط به سرقت در اصل برای حفاظت پول و سرمایه ثروتمندان وضع گردیده است، آنهایی که این قانون را نقض میکنند نبایستی خوشان را به عنوان اشخاص شرور یا خطاکار بدانند، بلکه بایستی بیشتر به عنوان قربانیان یک سیستم نادرست به خودشان نگاه کنند. در این راستاست که برخی از جرم شناسان مارکسیست حتی پیشنهاد عدم استفاده از واژه «مجرم» را طرح می کنند.[۲۴۱]
با توجه به این مطالب چنین به نظر میرسد که نظره پردازان تعارض گرا بزهکاری را به عنوان پاسخ طبیعی اشخاص در برابر شرایط اجتماعی ایجاد شده به وسیله جامعه سرمایه داری تلقی میکنند ومعتقدند که رفتار مجرمانه نتیجه بیعدالتی اجتماعی و اقتصادی نظام سرمایه داریست. از دید اینان ناتوانی نظام سرمایه داری در کنترل بزهکاری به این دلیل است که بیشترین منافع خود دولت در حفظ تعداد زیادی از جوانان منحرف و بی خانمان می باشد، چرا که می تواند این جوانان را به عنوان کارگران حاشیهای با حداقل دستمزد و در مشاغلی که هیچ کس خواستار آن نیست، استخدام کند.
البته باید توجه داشت که انتقاداتی نیز به این تئوری وارد گردیده است که عمده ترین آنها متوجه آرمان گرائی آن شده است؛ به نظر می رسد که سرزنش دولت به خاطر همه شرارت ها نادیده گرفتن تنوع زیاد اختلافات انسانی است. همچنین تئوری تعارض از این حقیقت چشم پوشی می کند که تعداد زیادی از رفتارهای مجرمانه به وسیله جوانان طبقه پایین که هم سن و سالان تهیدست خود را هدف قرار می دهند، اتفاق می افتد. اعضای طبقه پایین بیش از آنکه از سرمایه داران سود جو بترسند از گروه های محلی خشونت هراس دارند.
انتقاد دیگری که بر این تئوری وارد گردیده، وجود قوانین بسیاری است که برای محدود کردن فعالیت های گروه های مشخص از سرمایه داران به تصویب رسیده اند که به نظر می رسد این امر استدلال جرم شناسان مارکسیست را در این زمینه که قانون جزا معمولاً فعالیت افراد طبقات پایین، و نه فعالیت قدرتمندان را مجرمانه تعریف می کند، رد می نماید: [۲۴۲]
با توجه به این انتقادات، عدهای از نظریه پردازان تعارض گرا نهایتاً به این باور رسیده اند که نادیده گرفتن مشکلات ناشی از جرم و خشونت گروه های درون شهری که اغلب مردم تهیدست را هدف قرار میدهند اشتباه میباشد. این عده که تحت عنوان «رئالیسم چپ»[۲۴۳] شناخته می شوند، نظرات آرمانی مارکسیستهای ایده آلیست را که مجرمین خیابانی را به عنوان انقلابیون ترسیم می کنند، رد می نمایند. آنها به سوی این دیدگاه واقع گرایانه متمایل شده اند که مجرمین خیابانی به اشخاص فقیر و فاقد آزادی آسیب می رسانند و لذا اینها (اشخاص فقیر) به طور مضاعف مورد سوء استفاده قرار می گیرند:
اول به وسیله نظام سرمایه داری و بعداً توسط اعضای طبقه خودشان (مجرمین خیابانی) [۲۴۴] در پایان این گفتار لازم به ذکر است که تئوریهای برچسب زنی و تعارض اجتماعی در طی دو دهه گذشته تأثیر مهمی بر روی سیاست پیشگیری از بزهکاری داشته اند. در این خصوص فقط به ذکر قسمتی از گزارش کمیسیون تشکیل شده توسط رئیس جمهور امریکا درباره اجرای قانون و اداره دادگستری که در سال ۱۹۶۷ منتشر گردید و در واقع نتیجه ارائه تئوریهای مذکور بود، اکتفا می گردد:
« چسباندن برچسب بزهکاری می تواند واقعهای مهم در زندگی یک جوان باشد. پس از آن او مورد تردید و ظن قرار می گیرد و هر خطای او دلیلی بر طبع مجرمانهاش تلقی گردیده، و بیشتر از فعالیت های مشروع محروم میشود. به زودی این شخص به عنوان مجرم تلقی شده و با او به صورت یک مجرم رفتار می شود. حتی اگر او بتواند بر واکنش و خودپنداری متخاصمانهاش چیره گشته و در صدد حرکت در مسیر قانون برآید، این کار را بسیار مشکل خواهد یافت».[۲۴۵]
بخش دوم :
مطالعات میدانی تجزیه و تحلیل داده ها در زمینه بزهکاری خشونت آمیز در زندانیان آمل
فصل نخست: بررسی آمار ظاهری و قانونی جرائم خشونتآمیز در زندانیان آمل
بزهکاری از لحاظ شناسایی جرائم به سه دسته تقسیم میگردد. بزهکاری واقعی، ظاهری و قانونی. آنچه که معمولاً در بررسیها و تحقیقات مدنظر قرار میگیرد، بزهکاری ظاهری و قانونی است. چرا که دست یافتن به رقم بزهکاری واقعی امری مشکل و حتی غیر ممکن میباشد. بر این اساس ، در گفتار حاضر نیز تلاش گردیده است تا با بررسی گزارشات نیروی انتظامی و آمارهای دادگستری شهرستان آمل در طول سال ۱۳۹۱، آمار بزهکاری ظاهری و قانونی در شهرستان آمل به تفکیک نوع جرائم تا حد امکان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
مبحث اول : بررسی آمار ظاهری جرایم خشونت آمیز در شهرستان آمل
در طی سال ۱۳۹۱ مجموعاً تعداد ۴۰۳۹ فقره جرم از سوی نیروی انتظامی شهرستان آمل گزارش گردیده است. برای بررسی هر چه بهتر و مفیدتر آمار بزهکاری ظاهری و با توجه به نوع جرائم ارتکابی در شهرستان آمل میتوان این جرائم را در چهار طبقه تقسیم بندی کرد.
جرایم علیه اشخاص – جرایم علیه اموال – جرایم منافی عفت و مخلّ نظم عمومی و جرائم علیه آسایش عمومی.
گفتار اول : جرائم علیه اشخاص و اموال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-15] [ 09:32:00 ب.ظ ]




دادگاهها نمی توانند در خصوص وضعیت روانی و ارادی متهم – جز با استناد به نظر کارشناس (پزشکان و روان پزشکان متخصص و پزشکان قانونی) تصمیم گیری کنند. چنانچه در نظر دادگاه اقدام متهم حاکی از وجود اعتلای روانی و ارادی در نزد او باشد، بلافاصله بر پزشک یا هیأتی از پزشکان متخصص برای بررسی و تعیین وضعیت وی مراجعه می شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اثبات علمی اراده ای آزاد بسیار دشوار و ادعای راجع به آن بیش نیست . اگر چه ، وی به درستی بر این مطلب اذعان دارد که اراده آزاد ، ایده ی مسئولیت اخلاقی را بنیان می دهد ، اما در هر حال با تاکید بر این موضوع که «خواست درونی » و« اجرای آن » در مقطع زمانی بسیار کوتاه شکل می گیرد ، پس توجه دادرسان را این به نکته معطوف می سازد که عوامل و اسباب ناخودآگاه بسیاری ممکن است اراده ی فرد را در یک مقطع زمانی بسیار کوتاه تحت تاثیر ژرف قرار گیرد . متعاقب تشخیص اهلیت جناحی ، درجات اهلیت و حدود تاثیر آن از نظر حقوق کیفری مطرح می شود .

۱-۳-۷-۳- مراتب و درجات اهلیت جنایی

همانطور که گفته شد اهلیت جنایی که به عنوان مناط مسئولیت و پیش در آمد اصلی و اساسی مباحث کیفری یاد شد. بر پای دور کن اساسی « آگاهی و اراده » استوار است . سطح آگاهی و روانی انسان گاه متعارف و به شکل سالم است. گاه نیز به شکل نامتعارف و ناسالم است . با توجه به مراتب متغیر یاد شده و به تبع حالات حادث شده.
اهلیت جنایی در حقوق کیفری بر سه دسته تقسیم می شود : اهلیت کامل ، اهلیت زائل « نابود شده » و اهلیت ناقص :
شکل کامل اهلیت ، آنگاه مطرح است که شخص از نیروی آگاه و درک ، تدبر ، خواست درونی و قدرت انجام و اجرای کار به صورت طبیعی و به شکل کامل بهره مند باشد . شخص برخوردار از سلامت عقل و اراده ی معتبر باشد و این اهلیت در خصوص انسان رشیدی قابل تصور است که هیچ گونه نشانه ی نابسامانی روانی یا عصبی در او مشاهده نشود .
اما در اهلیت زائل شده نیز به اعتبار فقدان یا زوال نیروی آگاهی و اراده به شکل کامل تشخیص داده می شود . به گونه ای که شخص ممکن است مجنون تلقی گردد و بر این اساس در قبال ارتکابی مسئول شناخته نشود . چون افعال یاد شده به منزله ی رفتارهای واکنشی غیر ارادی و حرکتی فاقد پشتوانه ی عقلی و محرک فکری انگاشته می شوند.
در اهلیت ناقص که نتیجه­ ضعف قوای عقلی و ارادی است ، به صورتی که نیروی آگاهی و اراده به شکل کامل زائل نمی شود : بلکه ، تا اندازه ای قوای مذکور ناتوان می شود و رفتارشخص تحت تاثیر این ناتوانی و تشویق حاصل در فکر قرار ارثی و یا در اثر بیماری یا خوردن موادی همچون مست کننده ها که عقل را زائل می کنند حادث شود(العوجی ، ۱۹۸۵، ۶۳-۶۲ ).

فصل دوم: معرفی علل وعوامل مستی(انواع مست کننده ها)

۲-۱- انواع مستی

- مستی کلی و جزئی
بیشتر نویسندگان مستی را کیفیتی دانسته اند که شدت و ضعف می پذیرد و به تعبیری دیگر مدرّج است. یعنی اینکه گاه شخص در نتیجه شرب مسکر کلاً مسلوب الاراده می گردد و گاه نیز جزئاً. احتمالاً مبنای این تکلیف اقتباس از کتب پزشکی قانونی بوده است که پزشکان قانونی، مسمویت با الکل را قابل انقسام به دو نوع ساده و پیشرفته دانسته ­اند و در هر مورد بر حسب شدت مسمومیت، اقدامات درمانی خاصی را تجویز نموده ­اند. هر چند این تفکیک و تمایز از نظر پزشکی قابل پذیرش باشد و مثلاً مسمویت با الکل را بتوان به ساده، حاد و مزمن تقسیم نمود؛ اما از نظر حقوقی، تقسیم مستی که دارای حقیقت شرعیه و قانونی خاص است، به کلی و جزئی، بدون آنکه قطع و یقین در پذیرش این انقسام از سوی قانون گذار موجود باشد، صحیح به نظر نمی رسد. خاصه آنکه ملاک و ضابطه این درجه بندی مجهول است و حد و مرز دقیقی بین آنها قابل ترسیم نیست. از نظر علمی، معیار دقیقی برای احراز کلیت یا جزئیت مستی وجود ندارد و حداقل اینکه وضعیت مواردی که در مرز این کلیت و جزئیت واقع هستند، مشخص نبوده و در عمل ایجاد مشکل می نماید(آقایی نیا، ۱۳۸۴، ص ۱۳۵ ).
- مستی خشک و تر
در برخی کتب علمی از این تقسیم بندی نام برده شده است، حالت مستی که در نتیجه مصرف انواع مسکرات تخمیری و تقطیری در شخص ایجاد می شود. و به اعتبار مایع بودن عامل ( مشروب )، « مستی تر » می­گویند.
چنانچه عامل بروز حالت مستی گونه، مشروب نبوده، بلکه ماده ای جامد یا گاز – مثلاً ماده مخدر – مانند خوردن تریاک یا کشیدن و استنشاق دود تریاک، باشد. از این حالت به « مستی خشک » تعبیر نموده ­اند ( اردبیلی، ۱۳۸۶، ص ۹۰٫ صالحی، ۱۳۸۱، ص ۴۰ ).
ولی به اعتقاد برخی نویسندگان، مستی معنای دقیق کلمه، مستی ناشی از شرب مسکرات است و دیگر حالات مستی گونه، علی رغم تشابهاتی که با مستی به معنی اخص دارند، با آن متفاوت است ( جزایری، ۱۳۸۷، ص ۵۸ ).
- مستی ارادی و مستی غیر ارادی
مستی اختیاری یا ارادی به حالتی اطلاق می شود که فرد اراده و انتخاب خود خواسته باشد که فرد حالت مستی را نخواسته باشد ولو اینکه قصد شرب خمر را نیز داشته باشد. در کتب فقهی­، معمولاً از مستی غیر ارادی به نام « مستی ناشی از یک عذر موجه » یاد می­ کند و مستی غیرارادی « مستی مجرمانه » می­گویند ( نجفی،۱۴۰۴، ص ۱۷۵ - ۱۷۶ ).

۲-۲- ضابطه تشخیص مستی

برای تشخیص وجود حالت مستی در فرد، دو ملاک و معیار ارائه و ابزار گردیده است:
یک: بر وجود میزان مشخص الکل در خون شخص از طریق تستهای مختلفی انجام می شود. در این شیوه تشخیص مثلاً وجود درصد معینی الکل در خون، بازدم، ادرار یا بزاق دهان شخص، حکایت از مست بودن فرد دارد، صرف نظر از اینکه عارضه مخصوص مستی یعنی سلب اراده ایجاد شده باشد یا نشده باشد. (ضابطه عینی). که این ضابطه در خیلی از کشورها برای مجازات رانندگی در حالت مستی به کار برده شده.
تاثیر الکل بر متابولیسم بدن به عوامل و شرایط مختلفی بستگی دارد و از فردی به فرد دیگر متفاوت است، بدیهی است که معیار عینی، ملاک و ضابطه دقیقی نبوده و صرفاً افراد مذکور را می توان حکماً نه واقعاً مست دانست و احکام مست را بر آنها مرتبت نمود.
ملاک دیگر که بهترین ضابطه تشخیص مستی است، ضابطه شخصی است؛ یعنی اینکه وجود این حالت و وضعیت را صرف نظر از قلت و کثرت میزان الکل در خون بررسی نمائیم. علی رغم اینکه قانونگذار با سکوت خود معنی مستی را به عرف احاله داده است، ولی مشخصه عرف در این امر، کارشناس می باشد و برای تشخیص مستی باید به کارشناس ( پزشکی قانونی) مراجعه کرد که این شیوه مستلزم معاینه و مصاحبه توسط پزشکی قانونی و بررسی کلیه شرایط و اوضاع و احوال مانند سن، جنس، سابقه مصرف، قدرت تحمل عادت و حتی بیماری های فرد می­باشد.
در ضابطه شخصی، میزان الکل موجود در خون صرفاً توسط یکی از پارامترهای تشخیص و احراز حالت مستی در فرد بشمار می ­آید، در نتیجه ممکن است فردی با وجود درصد معینی الکل در خون که نوعاً سبب مستی می­گردد، مست تلقی نگردد ( جزایری، ۱۳۷۸، ص ۶۰ – ۶۱ ).
امروزه برای تشخیص، معیارهای دیگر ارائه شده، مستی مستلزم وجود میزان معینی از الکل در خون است، و در برخی از کشورها با سنجش مقدار الکل موجود در خون فرد، مستی و درجۀ آنرا تعیین می کنند. پزشکان قانونی در این باره می نویسد : « مطمئن ترین نوع آزمایش، آزمایش خون است که پزشک پس از گرفتن خون از فرد متهم آزمایشات لازم را انجام داده و جواب قطعی خود را مبنی بر اینکه آیا الکل در خون فرد وجود دارد را اعلام می­دارد. و برای تشخیص میزان مستی الکل خون را در هر لیتر و یا هر لیتر و یا هر کیلو از خون اندازه گیری می کنند. به طور کلی عدم تعادل عصبی با ۷۵% گرم در یک کیلو خون یا ۵/۱ سانتی متر مکعب در لیتر یا ۵/۱ گرم در یک کیلو خون برسد. در ۷۰% میزان الکل خون به ۲ سانتی متر مکعب در لیتر یا ۵/۱ گرم در یک لیتر خون برسد (گودرزی، ۱۳۸۹، ص۲۹۰).
در ۷۰% مشروب خورده ها مستی شروع می شود و پس از آن مستی کامل تا وقتی برقرار است که حداکثر الکل در خون ۳ گرم در کیلو یا ۴ سانتی متر مکعب در لیتر باشد. اگر غلظت الکل از این حالت بالاتر رود، حالت اغماء پدید می ­آید. و با غلظتی برابر ۷/۳ گرم در کیلو یا ۵ سانتی متر مکعب در لیتر خون برسد احتمال مرگ بیشتر از موارد دیگر دیده می­ شود ( همان، ص ۲۹۷ ).
هم چنین در این باره می­گویند: « قبل از اختراع وسایل دقیق علمی، برای تعیین درجه مستی به وسایل گوناگون متوسل می­شدند که نتایج حاصل نتوانست خالی از اشتباه باشد. مثلاً اشخاص مشکوک را وادار می­کردند که از روی خط مستقیمی راه بروند و با انگشت خود را چندین بار متوالی به بینی خود بکشند همچنین به بوی دهان نیز نمی­ توان اعتماد کرد. و از روی تظاهرات اشخاص که بین احتمال میزان مستی است نمی­ توان حکم قطعی در مورد درجه مستی صادر کرد. همچنین چون مقدار الکل از راه تنفس دفع می­ شود و در نتیجه این امر است که از دهان شخص مست بوی الکل می آید، بنابراین می توان مقدار آن را در حجم معینی از هوایی که از ریه ها خارج می شود تعیین کرد، روی این اساس دستگاه مستی سنج تنفسی در خدمت پلیس راهنمایی و رانندگی بسیاری از کشورها درآمده است ( حکمت، ۱۳۸۶، ص ۲۱۵).
البته در کشورهایی که مصرف مسکرات در آنها آزاد است، میزان الکل را در مورد تصادف رانندگی و مرگ تعیین می­ کنند و پلیس این کشورها نیز برای پی بردن به میزان مستی رانندگان و وجود خطر برای آنان از کیسه های پلاستیکی استفاده می­ کنند.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که نباید در معرفی و و ارسال متهم به پزشکی قانونی تأخیر کرد چرا که پس از گذشتن ساعاتی اثر الکل به طور کامل از بدن دفع می­ شود. دکتر حکمت در این زمینه می­نویسد : « الکل معمولاً پس از ۱۵ تا ۲۰ ساعت کلی در اثر سوختن یا دفع از بین می­رود؛ به طوری که پس از این مدت دیگر آثاری از آن در خون پیدا نمی­ شود. بنابراین در آزمایشهای سم شناسی باید هر چه زودتر از شخص خون گرفت و کمی «فلونورسدیم » برای جلوگیری از انعقاد به آن افزود و به آزمایشگاه فرستاد ( همان، ص ۲۲۳ ).
در یک تقسیم بندی اثرات کلی مست کننده ها به دو نوع تقسیم میشود:
الف) مسکرات سنتی، ب) مسکرات غیر سنتی.

۲-۳- مسکرات سنتی ومشروبات

۱-خمر
الف) مراحل تدریجی تحریم خمر در قرآن (اسلام)
یکی از محرمات قطعی در اسلام، نوشیدن شراب است. یعنی آنچه عقل انسان را می­گیرد و مست می­ کند و تحریم آن به مقداری که خورنده را مست کند، اختصاص ندارد بلکه (آنچه جنسش مستی آور باشد) یعنی غالباً حالت مستی ایجاد کند اگر چه برخی از مردم را به خاطر آنکه معتاد به شرب خمر شده یا مقدار اندکی از آن نوشیده یا مزاجشان از حالت اعتدال خارج گشته است مست نکند، امّا نوشیدن یک قطره از آن به بالا حرام است (شهید ثانی، ۱۳۸۸، ص۱۶۰).
شراب یا خمر شرعاً بر اساس نص آیات قرآن غیر قابل تأویل و صریحاً حکم در حرمت دارد و روایات مربوط به آن غیر قابل اجتهاد است و روشن است که در برابر ((نص))، ((اجتهاد)) جایگاهی ندارد. احکام شرعی قانونی آسمانی است که هرگز با حس، عقل، تجربه، عرف و قوانین موضوعی نمی­ توان داوری کرد؛ زیرا حکم وقاعده­ی آسمانی برآمده از منبعی غیب است که هرگز در مقابل علوم تجربی سر فرو نمی­آورد.
بنابراین آنچه را خداوند حرام کرده نمی­ توان حلال نمود، اعم از اینکه حکم، حکم خدا در قرآن باشد، یا از جانب بنی اکرم (ص) در سنت و یا از طریق روایات صحیحی از معصومین (ع) بیان شده باشد.
و کسی که شراب را حلال می­داند، اگر مرتد فطری باشد به قتل می­رسد و توبه داده نمی­ شود؛ زیرا وی به دلیل انکار یکی از ضروریات دین اسلام مرتد است (ثانی، ۱۳۸۸، ۲۵۲).
به هر صورت، براساس روایت متفق علیه بین شیعه و سنی، ((تا روز قیامت حلال محمد (ص) حلال و حرام او حرام خواهد بود)) (مجلسی،۱۹۸۳، ص۳۵۴).
ب) فلسفه تحریم تدریجی خمر
در این قسمت از بحث تحریم خمر بر اساس آیات قرآنی و با توجه به ترتیب آیات به لحاظ مکی و مدنی بودن اقدام می­ شود تا شاید به فلسفه یا حکمت مسیر تدریجی تحریم خمر دست یابیم.
این گونه تحریم مقتضای اوضاع و شرایط زمان جاهلیت و سرزمین عربی بوده، زیرا، شراب در تمام ابعاد حیات آن­ها اعم از ادبی، اجتماعی و تجاری در آمیخته بوده. به همین لحاظ لازم بود جریان تحریم خمر (شراب)، بتدریج از سخت به سخت­تر شکل گیرد (همان، ص۱۲۱).
((شعر خمری)) در روزگار جاهلی دامنه­ بس گسترده داشت، با آن تفنن می­کردند و محافل ادبی و اجتماعی را رونق می­بخشیدند. از سوی دیگر شراب خواری، با سلوک اجتماعی و جریان عرفی در محافل جاهلی پیوندی استوار داشته است. از این رو برکندن آن از زوایای اجتماعی که تازه به اسلام گرویده بود، نیازمند دگرگونی ژرف در عادات و روش­های بر جامانده از نیاکان آنان بوده، جریانی که کوششی نرم می­طلبید تا آرام آرام زمینه­ زدایش آن فراهم آید و بتدریج در تشریع، بهترین وسیله آن بوده است.
طبیعت حیوانی بشر اقتضا دارد به لذت­های مادی بگراید، در نتیجه کارهای شهوانی و اطاعت از شهوت، بیش از امور عقلانی و پیروی از حق و جست و جوی کمال در جامعه بشری رواج داشته است و ترک عادت­های زشت و دنباله روی از احکام عقل و خصلت­های انسانی برایش دشوار می­نماید، از این رو خداوند برخی مقررات دینی و نهی از کارهای ناپسند شهوانی را به تدریج بیان کرده است. تا با بشر مدارا نماید و از دین رنجیده نشود.
بدین­سان نظام­های آسمانی که سرشتی ملکوتی دارند با اهداف خاصی از ورای غیب نشأت گرفته، از طریق تعالیم وحیانی در اختیار بشر قرار می­گیرند و آنجه درباره فلسفه تحریم خمر گفتیم، هر چند در حد یک احتمال، احتمالی است معقول ولی در عین حال روانیست که گفته شود چرا؟ چگونه؟
عرب جاهلیت به علت اینکه علاقه شدید به میگساری داشت قابلیت آن را نداشت که اسلام به یک باره حرمت آن را اعلام نماید و به علت این عادات زشت رایج میان مردم در صدر اسلام بود که در آیاتی از شراب نهی شد. این آیات در چهار مرحله امده است. آیه نخست در مکه و سه آیه دیگر در مدینه نازل شدند (آملی، ۱۳۸۵، ص۵۴).
ج) مراحل تدریجی تحریم خمر
در مرحله اول خداوند مطلق کارهایی که به عنوان گناه بر آن صدق می­کرد را حرام نمود. ولی اسمی از شراب و نوشیدن آن به عنوان نمونه ­ای برای اثم ذکر نکرده.
((قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن والاثم و البغی بغیر الحق…)). اعراف/۳۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




مصرع دوم جمله معترضه است. معنی بیت چنین است: ای نسیم صبحگاهی از من «عاشق» برای آرام جانم «معشوق» خبر و بدان «ای نسیم صبح» که به جز تو کسی را نمی شناسم که مَحرم معشوق باشد. همانطور که می دانیم در ادبیات، محرم رازی که برای عاشق و معشوق باشد و همینطور پیغام بر و پیک، همان باد صبا، نسیم سحر، دَم صبح است و تنها واسطه ای که بین عاشق و معشوق در رفت و آمد است، می باشد. نسیم سحر: اضافه اقترانی است. / ای: ندا / نسیم سحر: منادا / ندانم: سراغ ندارم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بیت چهارم:
ای نسیم صبحگاهی به معشوق من بگو که مرا بخاطر خوشنودی دل دشمنان و نامحرمان کوچک و کم نشمارد و نادیده نگیرد و تحقیر نکن، زیرا بدگویان و بیگانگان سخت خوشنود می شوند که معشوق، عاشق را نادیده بگیرد. «کم کسی گرفتن: نادیده انگاشتن، تحقیر کردن، ناچیز دانستن» / «یار: در اینجا به معنای عاشق است» / «اَغیار: اسم جمع عربی به معنای بیگانگان» / «نیک : در اینجا یعنی سخت، بسیار» / «بین دشمن و دوست: آرایه تضاد است. »
بیت پنجم:
این بیت آرایه درونی استطراد یا یکپارچگی را داراست، زیرا در ادامه بیت قبل و بصورت همان حال هوای بیت قبل آمده است. در این بیت عاشق، معشوق را مخاطب خویش قرار داده و می گوید: تو «ای معشوق» که با نظر لطف و دوستی به دشمن نگاه می کنی، بهتر است که این لطف و دوستی را از جانب بزرگ و گرامی عاشق دریغ نکنی. (برگ نیسی، ۱۳۸۰: ۱۸۳). خصمت: (ت)ضمیر اضافه متعلق به نظر می باشد و خصم یعنی دشمن. / «ضایع گذاشتن: دریغ کردن، فروگذاشتن، اهمال کردن، سهل انگاری نمودن»
بیت ششم:
روی سخن عاشق با معشوق است و می گوید: ای معشوق، تصویری که دشمن از من ساخته است، اشتباه است و من آن نیستم، (من آنطوری که دشمن برای تو وا نمود کرده است، نیستم)، زیرا دشمن که از دل من عاشق خبر ندارد و نمی داند که درد دل من چه می گذرد. «عدو و دشمن» : هم معنی و مترادف هستند. / عالم دوست: اضافه ملکی / «من نه آنم: من آن کسی نیستم» /
بیت هفتم:
روی سخن سعدی با نسیم صبحگاهی که نقش پیک و واسطه بین عاشق و معشوق را بازی می کند، است و به باد می گوید: نه نه ای باد صبا نرو و شرح غم و غصه و شکایت من خسته و دردمند را به معشوقم نگو تا ذرّه ای تشویش و نگرانی بر دل شاد معشوقم ننشیند (زیرا نمی خواهم او را با این حرفها ناراحت کنم). «غبار: کنایه از اندوه و تشویش و گرانی» / خُرَّم: شاد، خرسند / نی نی: نه نه، بخاطر تأکید دوباره آمده است.
بیت هشتم:
سعدی در بیت آخر این غزل با خودش و با مخاطبین عام صحبت می کند و می گوید: هر کسی به فکر خویش است و غم خود را می خورد و امّا دل عاشق سعدی همیشه غصه آن را می خورد که چکار کند تا معشوق غمگین نشود. «غم خویش و غم دوست» : هر دو اضافه ملکی هستند، / دل سعدی: اضافه ملکی ست، / همه وقتی: همیشه / غم: جناس تکرار /
وزن غزل :
در وزن (فاعلاتن، فعلاتن، فعلاتن) و در بحر (رمل مثمن مخبون محذوف) می باشد.
قافیه :
کلمات قافیه در این غزل عبارتست از : (غم، مقدم، مَبسَم، محرم، کم، معظم، عالم، خّرم، غم) و کلمه ردیف (دوست) می باشد.
ویژگی سبکی :
در این غزل فاکتور های بسیار از خصوصیات سبک عراقی می بینیم، از جمله آوردن کلمات عربی، مخفف کلماتی که از لحاظ دستوری قابل بررسی هستند و انواع آرایه های معنویو لفظی و زیبا شناسی بدیع در همان محور سبک عراقی دور از نظر نیست که همه در بافت معنایی و آرایه های ادبی مورد عنایت قرار گرفته است.

۴-۱-۱۸٫

این مطرب از کجاست که بر گفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده می شود به امید وفای یار
جان رقص می کند به سماع کلام دوست
تا نفخ صور باز نیاید به خویشتن
هر کو فتاد مست محبّت ز جام دوست
من بعد ازین اگر به دیاری سفر کنم
هیچ ارمغانی نبرم جز سلام دوست
رنجور عشق به نشود جز به بوی یار
ور رفتنی ست جان ندهد جز به نام دوست
وقتی امیر مملکت خویش بودمی
اکنون به اختیار و ارادت غلام دوست
گر دوست را به دیگری از من فراغت است
من دیگری ندارم قائم مقام دوست
بالای بام دوست چو نتوان نهاد پای
هم چاره آنکه سر بنهی زیر بام دوست
درویش را که نام برد پیش پادشاه
هیهات از افتقار من و احتشام دوست
گر کام دوست کشتن سعدی ست باک نیست
اینم حیات بَس که بمیرم به کام دوست
درون مایه اصلی غزل:
همانطور که باید و پیداست، جرقه غزلهای عاشقانه سعدی (همان معشوق زیباروی)و (خمیر مایه غزلها: عشق و فراق و رنج عاشق و ناز معشوق)می باشد، این غزل هم با آوردن نام معشوق کلید خورده و خمیرمایه آن، غم و غصّه سعدی از قصّه فراق معشوق است. در بیت سوم این غزل آرایه تلمیح، مفهوم بیت را زینت بخشیده و گونه های دیگر آرایه های درونی و برونی و دستوری را می توان در این غزل کم و بیش جُست و یافت. سعدی در آخرین بیتهای این غزل، قاصر از رسیدن به معشوق و بدست آوردن دل معشوق، سر تسلیم بر کوی یار نهاده و اعتراف می کند که دل بردن از معشوق کاری سخت است که نتوانسته از عهده آن بر آید و در نهایت راضی به رضای معشوق می شود و حاضر می شود تا با همه عشقش در راه معشوق، به کام مرگ فرو رود و مُردن را بالاتر و برتر از حیات می داند، مُردنی که به خواست یار و در راه معشوق باشد.
بافت معنایی غزل و آرایه های ادبی:
بیت اول:
این خواننده و نوازنده، مطرب، اهل کدام شهر است که نام یار را بر زبان آورد (بپرسید و به من بگویید)تا جان جامه ام را در راه پیغام یار (به عنوان مژدگانی)به او ببخشم. شاعر یقین دارد که این مطرب از شهریار آمده است و او را می شناسد، زیرا نام او را بر زبان آورده است، بنابراین یار نیز از آمدن مطرب به شهر شاعر آگاه است و حتماً از طریق او پیغامی برای شاعر فرستاده است. بذل کُنم: ببخشم، / از کجاست: اهل کجاست / برگفت: گفت/
بیت دوم:
دل زنده می شود به امّید لطف و محبّت معشوق، و روح و جان عاشق می رقصد و پای کوبی می کند وقتی که صدای سخن معشوق را که مانند سماع «آهنگ و موزون و خوش و دل انگیزی ست» می شنود. وفا: واژه عربی است و در اینجا به معنای مهر و محبّت و لطف در مقابل جفا می باشد. / سماع: واژه عرب است و در لغت به معنای شنیدن و در اصطلاح صوفیه در عرفان به معنای رقص و پایکوبی و نیز مطلق موسیقی به کار رفته است. / دل زنده: صفت است. / وفای یار: اضافه اقترانی ست / جان رقص می کند: قید حالت / کلام دوست: اضافه اقترانی ست. /
بیت سوم:
تا روز قیامت هوشیار نمی شود کسی که جام عشق محبوب ازلی را نوشیده باشد و مست و مدهوش شده باشد. نفخ: دمیدن / صور: شیپور، بوق، شاخ، نی و هر چیزی که وقتی در آن می دمند آواز بر آید. / نفخ صور: روز قیامت مراد است و مراد از نفخ صور، دمیدن در شیپوری است که در روز قیامت زده می شود و با آن قیامت بر پا می گردد و مردگان در اثر صدای آن زنده می شوند، در روایات آمده که فرشته ای به نام اسرافیل در صور می دَمَد، از این رو، این شیپور را صور اسرافیل می نامند بنابراین با اشاره به بحثی که ذکر شد، این بیت دارای تلمیح که آرایه درونی ست می باشد، تلمیح به این آیه از قرآن مجید: «یَومَ یُنفَخُ فی الصّور» و «نُفِخَ فِی الصُّور» (سوره انعام آیه ۷۳؛ سوره کهف آیه ۹۹؛ سوره طه آیه ۱۰۲؛ سوره مؤمنون آیه ۱۰۱؛ سوره نحل آیه ۸۷؛ سوره یس آیه ۵۱؛ سوره ق آیه ۲۰؛ سوره حاقّه آیه ۱۳؛ سوره نبأ آیه ۱۸) (برگ نیسی، ۱۳۸۰:۱۸۴).
بیت چهارم:
از این پس هر گاه به شهری سفر کنم، هدیه و سوغاتی جُز سلام دوست و معشوق را برای یار نمی برم.
بین «سفر، ارمغان» مراعات نظیر وجود دارد. / دیار: شهر، سرزمین /
بیت پنجم:
سعدی روی سخنش با مخاطب غزل است و می گوید: بدان که اسیر غم عشق «عاشق» کسی ست که بیماری عشق دارد و هیچگونه مداوا و درمان نمی شود مگر با استشمام بوی خوش یار یعنی وصال یار و بودن در کنار یار، و اگر هم بیمار عشق رفتنی باشد یعنی آخرین لحظات عمرش باشد، جان تسلیم نمی کند، مگر با بر زبان جاری کردن نام معشوق. این بیت تلمیح به نامهای مقدس خداوند نیز دارد: اول و آخِر، / به بوی: کنایه از به امید می باشد / رنجور عشق: ترکیب وصفی ست، / وَر: مخفف و اگر است، / جُز: قید استثناء، / به نشود: درمان نشود، / بوی یار: ترکیب اضافه اقترانی ست، / جان ندهد: جان را تسلیم کردن، مردن. /
بیت ششم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




اطلاعات بیشتر

شاخص استخراج شده

موضوع

جانسون ۲۰۰۸

درک از راحتی استفاده
سازگاری
در دسترس بودن منابع

مدیریت تصمیمات رد خلاقیت

درک از راحتی استفاده
سازگاری
رفتار
پذیرش دورکاری
هنجار
کنترل رفتار ی
در دسترس بودن منابع
شکل ۳-۲۰)‌ مدل پذیرش دورکاری توسط جانسون
مدل پذیرش دورکاری ارائه شده در این پژوهش که مورد آزمون در نمونه موردی کارکنان وزارت صنایع و معادن قرار گرفته است بشرح زیر می باشد .
برمبنی مدل پذیرش فناوری است و فرضیه اصلی آن تاثیر رفتار , هنجار و کنترل رفتاری بر پذیرش دورکاری است
تعدیل شده مدل کلارک و بومی سازی آن برای دورکاری در ایران است . مدل کلارک حاوی بیشتر از بیست مولفه بود .

بدلایلی که ذکر شد برخی مولفه ها در مدل امکان بررسی نداشتند و نمونه موردی در ایران برای آزمودن آن وجود نداشت . مولفه هایی که کارکنان در سازمانها در این موارد یکسان عمل می کنند نظیر مولفه نوع قرارداد ، و یا مولفه پاره و قت بودن و یا نبودن کارکنان در پذیرش دورکاری همچنین طول مدت استخدام در پذیرش دورکاری از جمله آنها هستند .
در مجموع مدل این پژوهش دارای ویژگی های زیر است :
اولا مولفه های انتخاب شده در مدل از مقالات کتابخانه ای استخراج شده است
ثانیا نتایج تحلیل عاملی اکتشافی با بهره گرفتن از نرم افزار Spss که روش اثبات شده و متداول و استاندار علمی ارتباط مولفه هااست بیانگر ارتباط درست این مولفه ها در مدل است .
ثالثا نتایج تحلیل عاملی تائیدی با بهره گرفتن از نرم افزار لیزرل موجه بودن ارتباط این مولفه ها در مدل را نشان می دهد . همچنین درجه ارتباط آنها در مدل را نشان می دهد .
رابعا نتایج آزمون تک نمونه ای بیانگر معنی داری ارتباط و مثبت بودنتاثیر آن در مدل است .
شکل ۳-۲۱)‌ مدل پذیرش دورکاری استخراج شده در تحقیق
در دسترس بودن منابع
درک از مفید بودن
درک از راحتی استفاده
سازگاری
درک از منافع شخصی
رفتار
پذیرش دورکاری
هنجار
درستی – حقانیت
فرهنگ
کنترل رفتاری
درجه کارایی شخصی
شرایط تسهیل کننده فناوری فناوری
تاریخچه پذیرش دورکاری
جدول ۳-۱۲) تاریخچه مطالعات انجام شده درباره دورکاری

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




در تبیین این یافته به نکات اشاره شده در فرضیه ۶ و ۷ توجه گردد.
۵-۴٫ محدودیت‌های پژوهش
به طور کلی، تأمین شرایط مطلوب برای اجرای پژوهش به دشواری میسر است. در این تحقیق نیز پژوهشگر با محدودیت‌هایی مواجه بوده که به بیان برخی از آن‌ها پرداخته می‌شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱- در این پژوهش، از روش نمونه‌گیری در دسترس استفاده شده است و لازم است پژوهش‌های دیگری در این حیطه انجام گیرد تا قدرت تعمیم‌پذیری نتایج افزایش یابد.
۲- این پژوهش به دانشجویان دانشگاه شیراز محدود شده است. بنابراین، در تعمیم نتایج آن به سایر افراد و در دیگر گروه‌های سنی می‌بایست جانب احتیاط را رعایت کرد.
۳- تنها منبع گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه‌ بوده که جنبه‌ی خودگزارشی دارد. به همین دلیل، ممکن است در اطلاعات به دست آمده، سوگیری تک روشی ایجاد شده باشد.
۴- با توجه به این­که برای ارزیابی برازندگی مدل‌های پیشنهادی از روش تحلیل مسیر و مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شده است از استنباط­های علی در مورد روابط بین متغیرها بایدخودداری شود.
۵-۵٫ پیشنهادات پژوهشی
۱- این پژوهش نشان داد متغیر ایمان مذهبی، می ­تواند از طریق متغیر واسطه­ای شادکامی، سلامت روانی را پیش ­بینی کند. لذا پیشنهاد می­ شود نقش میانجی­گری متغیرهای دیگری نیز در این مدل مورد بررسی قرار گیرد.
۲- این پژوهش نشان داد متغیر ایمان مذهبی، نمی­تواند از طریق متغیر واسطه­ای سبک دل‌بستگی دوسوگرا، سلامت روانی را پیش ­بینی کند. لذا پیشنهاد می‌شود این مدل با دو سبک دل‌بستگی ایمن و اجتنابی در پژوهش‌های دیگری مورد بررسی قرار گیرد و نیز سبک دل‌بستگی دوسوگرا نیز در تحقیقات دیگری با جامعه آماری متفاوتی مورد بررسی واقع شود.
۳- فرضیه‌های مربوط به منبع کنترل (اثرگذاری مستقیم آن بر سلامت روان و ایمان مذهبی) با پرسشنامه منبع کنترل راتر که برای دانشجویان مبهم می‌نمود مورد تأیید قرار نگرفتند. پیشنهاد می‌شود این پژوهش با پرسشنامه دیگری که منبع کنترل را می‌سنجد تکرار گردد.
۴- با توجه به کاربرد ابزارهای خودگزارش دهی در پژوهش حاضر، پیشنهاد می‌شود که در پژوهش‌های آتی، از شیوه‌های دیگر سنجش نیز استفاده شود.
۵- توصیه می‌گردد این پژوهش بر روی نمونه‌های بالینی نیز انجام گیرد.
۶- برای اطمینان از تعمیم‌پذیری نتایج، مدل اصلاح شده بر روی نمونه‌های مستقل در سایر اقشار و گروه‌های سنی در پژوهشی دیگر اجرا گردد.
۵-۶٫ دلالت های ضمنی پژوهش
۱- از آنجا که جامعه­ ما یک جامعه مذهبی است و ارتقای سطح سلامت روان فرد و نیز جامعه از مهم­ترین اهداف روانشناسی می­باشد، شناسایی عوامل و متغیرهای میان این دو که باعث کشف تأثیر متغیرهای پنهان اما کلیدی می­گردد گام مؤثری در پی بردن به نحوه ارتقای سطح زندگی افراد جامعه به شمار می­رود. بنابراین، پیشنهاد می‌شود روانشناسان به اهمیت متغیر شادکامی، به عنوان یک عامل مهم که نقش پلی از ایمان مذهبی به سلامت روانی را به عهده دارد، توجه بیشتری داشته باشند.
۲- با پی بردن به عوامل مؤثر بر ایمان مذهبی، که سطح بالاتری از صرفا مذهبی بودن به شمار می­رود، می­توان با شناخت علمی این مؤلفه­ ها، و نقش توأم آن با بهبود سلامت روان، فرهنگ­سازی بهتر و صحیح­تری در جهت ارتقای سطح ایمان در پیش گرفت و بدین وسیله از کجروی‌های موجود در جامعه و برخوردهای تدافعی نسبت به دین جلوگیری نمود. نیاز است به متغیر شادکامی که گاه به غلط، مغایر با دین پنداشته می­ شود، در سطح جامعه و نیز رسانه­ای توجه بیشتری مبذول گردد.
۳- شناخت عوامل دخیل در سلامت روان، نه تنها در افزایش سطح سلامت روان جامعه مؤثر است، بلکه این متغیرها نقش اساسی در حوزه پیشگیری و نیز درمان اختلالات روانی و مشکلات سازگاری به عهده دارند. بنابراین، توصیه می­گردد روانشناسان در برنامه ­های پیشگیری و درمانی خود، به تأثیر ایمان مذهبی با میانجی­گری شادکامی واقف باشند. همچنین، بهتر است در کار با افراد مذهبی به متغیر شادکامی و سبک­های دل­بستگی آن­ها توجه شود.
فهرست منابع و مآخذ
منابع فارسی
آزاد، حسین و آزادی، سارا. (۱۳۹۰). بررسی رابطه حمایت اجتماعی، تاب‌آوری و سلامت روانی دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه‌های شهر ایلام. مجله علمی-پژوهشی طب جانباز، شماره جلد ۳، صص ۴۸-۵۸٫
اصغری، فرهاد.، کردمیرزا، عزت اله و احمدی، لیلا. (۱۳۹۲). رابطه نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد در دانشجویان. نشریه اعتیاد پژوهی، سال هفتم، شماره جلد ۱، صص ۱۱۶-۱۰۶٫
اعتمادی، احمد و ماستری فراهانی، فاطمه. (۱۳۹۰). مقایسه وضعیت سلامت روانی و منبع کنترل نوجوانان دختر خانواده‌های معتاد و غیرمعتاد. فصلنامه علوم تربیتی، شماره جلد ۴، صص ۱۵۲-۱۳۷٫
ایروانی، محمدرضا. (۱۳۹۰). بررسی تأثیر برنامه‌های شادی‌آفرین بر کاهش افسردگی شهروندان ساکن شهر اصفهان. فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی، شماره جلد ۱۵، صص ۸۳-۶۴٫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ب.ظ ]