دانلود فایل پایان نامه با فرمت word : منابع کارشناسی ارشد در مورد نقش فضایل و رذائل در ... |
) وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَىالطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً([۲۸۶]
اگر اینطور شد همه اجزاء عالم به جای خود برمیگردند. ولی اگر انسان و جامعه رو به رذایل و بدی و طغیان حرکت نماید، حوادث جامعه هم بر همان اساس، دگرگون میگردد.[۲۸۷]
جناب ابوالحسن عامری مطلب بلندی را مطرح میکنند که مضمون آن این است که با انجام فضایل و ترک رذایل آدمی به جایی میرسد که قلبش منزل فرشتهها میشود، آنگاه بسیاری از معارف را میفهمند. بسیاری از بزرگان شاگرد نماز بودند، یعنی برای حلّ هر مطلب مشکلی، به نماز رجوع میکردند. با خلوص دو رکعت نماز میخواندند و از خداوند حلّ مشکل را طلب میکردند. خلاف اینهم ثابت است. افراد متمّرد وقتی میخواهند دست به شیطنت بزنند، در حال پلیدی اینکار را میکنند. درحال آلودگی دیگران را به دام میکشند.[۲۸۸] نقل است که جناب بوعلی سینا; برای حلّ مسائل مهم به نماز پناه میبرده و جناب ملاّصدرا; برای فهم مطالب علمی سنگین به زیارت حضرت معصومه۳ مشرف میشده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مقصود از رزق در قرآن مجید
بنا بر ادبیات قرآنی در معنای رزق توسعه داده شده و آنرا شامل هر سودی که به انسان برسد اعّم از غذا و دیگر مزایای زندگی مانند مال و جاه و عشیره و یاوران و جمال و علم و غیره میدانند.
این آیه از قرآن که درباره حکایت حضرت شعیب۷ است کاملاً بر این معنا تطبیق دارد آنجا که حضرت شعیب۷ به قوم خود فرمود:
)یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً([۲۸۹]
که در تفاسیر مراد از «رزق حسن» نبوّت و علم میباشد.[۲۹۰]
قرآن میفرماید: )وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ( [۲۹۱] و در جای دیگر میفرماید: )لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ([۲۹۲] و معلوم است که مراد از رزق در این آیات رزق مادّی یا باران و یا نور خورشید نمیباشد چرا که در این گونه از رزق، مؤمن و کافر و صالح و فاجر مشترکند و الّا نمیفرمودند که برای کافران درهای آسمان باز نمیشد.
چنانچه از تفاسیر بسیاری از بزرگان بلاحضّ مفسّر کبیر قرآن علاّمه طباطبایی ; و همچنین تفسیر تسنیم حضرت آیتالله جوادی آملی بدست میآید مراد از رزق شامل همه رزقهای الهی اعمّ از مادی و معنوی میشود و همچنین مراد از سماء در آیات اینچنینی هم آسمان ظاهری نمیباشد.[۲۹۳]
۱- ایمان و تقوا شکوفاگر فطرت
از نظر قرآن ایمان موجب روشن بینی و بصیرت انسان در مقام تشخیص حق از باطل میگردد آنجا که میگوید: )یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً…([۲۹۴]
قرآن نیروی تشخیص حق از باطل را در این آیه منبعث از تقوا و ایمان میداند. و از سوی دیگر افراد فاقد ایمان را کور و نابینا مینامد. و میفرماید: کسانی که به آخرت ایمان ندارند، کردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم [تا همچنان] سرگشته بمانند.
از مقایسه دو گروه آیات میتوان فهمید که ایمان و تقوا از یک سو موجب زدودن خودپسندیها و خودخواهیها است و از سوی دیگر با اتصالی که به نور الهام و هدایت الهی دارد، به روشن بینی می انجامد.[۲۹۵]
ایمان و تقوا در نتیجه تحقیقات هم تأثیر میگذارد. با توجّه به اینکه حکماء و فلاسفه میگویند: «من فقد حساً فقد علماً»، حکیمان متألّه پیرو اسلام، مطلب نو و جدیدی آوردهاند و آن اینکه کسی که فاقد تقوا وایمان است مراتبی از علوم از او فوت میشود، مفسّر معتقد و با تقوا، بهتر و درستتر مطالب را میفهمد.[۲۹۶] ایمان و تقوا در عمق فهم آدمی هم تأثیر دارند.
تقوی که صیانت ذات از رها شدن در امواج غفلتها و ناهشیاریها و شهوات و خودپرستیهاست گام به گام آدمی را به «حیات معقول» نزدیک نموده و انسان را به مقام یقین میرساند.
همانطور که در علم پزشکی آثار غذاهای مختلف را بر بدن انسان ارزیابی میکنند در طبّ باطنی نیز با توجّه اصالت روح، گفته میشود که رعایت تقوای الهی امری ضروری است.
همانگونه که غذای مسموم جسم آدمی را بیمار میکند و از کارکرد اصلی میاندازد اعمال مخالف تقوی نیز روح را از کار میاندازد. و تقوی باعث شکوفایی جان و روح میگردد. تقوا با تعلیم الهی رابطهای تنگاتنگ دارد و مایه بصیرت قدسی و ربانی میگردد.
تقوی نیروی روحانیای است که بر اثر ممارست بسیار پدید میآید. از نظر علامه طباطبایی; ملکه تقوی همان اعتدال در به کارگیری قوای نفس (شهوی، غضبی، عقلی) و ایجاد اعتدال بین آنهاست، که با ممارست در اجتناب هدفمند براساس آموزههای دینی، میسّر میشود، طبق این نظر، تقوا جامع فضائل نفس بوده و شخص متقی دارای قوای نفسانی در حالت تعادل و غیر ظالمانه است در حقیقت تقوا دوای درد بشر است و نجات دهنده او از رذایل میباشد.
«فان تقوی الله دواء داء قلوبکم و بصر عمی أفئدتکم و شفاء مرض أجسادکم و صلاح فساد صدورکم و طهوردنس انفسکم و جلاء عشا أبصارکم و أمن فزع جأشکم و ضیاء سواد ظلمتکم.»[۲۹۷]
با تقوی، همه دردهای درونی، درمان میگردد و دلهای مرده، حیات مییابد و جسمهای شاداب و سالم میشود و نابسامانیهای اندیشه، سامان یافته و آلودگیهای نفس، تطهیر شده و حجابها به کنار میرود و تاریکیها به پایان میرسد.
خداوند ایمان و تقوا را به عنوان اولین سبب و مایه ریزش روزیهای آسمانی، معرفی میکند که یکی از بهترین این روزیها هم معارف الهی است:
) لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ([۲۹۸]
در آیه دیگر عمل به مزامین و دستورات کتب الهی را مایه رزق الهی میداند و میفرماید:
)وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْرَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ( [۲۹۹]
یعنی اگر آنان کتابهای آسمانی را با عمل برپا دارند روزیهای خود را از بالا و پایین دریافت میکنند.
رزق هم فقط در امور مادی خلاصه نمیشود گرچه برخی انسانها بسیاری از امور ماورای طبیعی را، روزی، نعمت و درجه نمیشمرند. از این رو، کسانی از ائمه۷ میپرسیدند: چرا خردمندان و فرزانگان تهی دستند؟ آنها۷ میفرمودند: مگر فرزانگی، عقل و دانش روزی نیست؟
امام صادق۷ میفرمایند: عقل، زیبایی و فصاحت روزیها است که مایه کمال آدمی است.[۳۰۰] در تعلیمات اهلبیت بدترین فقر، جهل و بالاترین سرمایهها، عقل است. «لاغنی کالعقل و لا فقر کالجهل»[۳۰۱]
ایمان در حقیقت شرط هدایت تکوینی (به معنی با سلامت به مقصد رساندن) است. این نوع هدایت، که ثانوی یا پاداشی است ویژه مؤمنان است، وگرنه به معنای عام آن (ایصال به مطلوب) عمومی است و اختصاص به مؤمنان ندارد، زیرا خدای سبحان با هدایت تکوینی خود همه را به مقصد میرساند، هدف سالک الهی باشد یا شیطانی»[۳۰۲]
مراد از هدایت تکوینی ویژه پرهیزگاران، آن هدایت متأخر از هدایت تشریعی همگانی است که به معنای ارائه الطریق میآید. و مراد از مؤمنین و پرهیزگاران که به اینگونه هدایت نائل میشوند نیز آن کسانی هستند که اولاً سرمایه فطرت را با شنیدن پیام الهی حفظ نموده و افزودن بر تقوای فطری، تقوی عملی نیز داشته باشند. یعنی افزون بر بهرهگیری از هدایت فطری، از هدایت تشریعی قرآن نیز استفاده کرده باشند به عبارت دیگر یعنی هم فطرت خود را شکوفا کنند و هم با راهنمایی قرآن بخشی از راه را طی نموده تا به مقامی که هدایت پاداشی خداوند که ایصال به مطلوب است با سلامت برسند.[۳۰۳]
خداوند ایمان آورندگان و اهل تقوی را از تاریکیها خارج و به نور مطلق خود میرساند. )اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ(…[۳۰۴]
خداوند چنین انسانهایی را از تمام انواع ظلمتها و کدورتها خلاصی میبخشد و به نور مطلق خود میرساند. لذا او بنور خداوند میبیند،
لذا رسولالله۶ فرمودند: «اتقوا فراسته المؤمن فإنه ینظر بنور الله»[۳۰۵] [۳۰۶]
این دیدن به نور الهی همان چیزی است که در پرتو رعایت فرامین الهی و انجام واجبات و مستحبات و ترک محرّمات و حتی مکروهات و بالجمله تخلّق به اخلاق الهی و دست یازیدن به مکارم اخلاقی برای انسان حاصل میشود. یعنی انسان فضیلتمند به چنان زیرکی و فراستی میرسد که گاهی هزار تحصیل کرده در علوم مختلف هم به گرد او نمیرسند. نگاهی گذرا به شرح حال و زندگی بزرگان اخلاقی و موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی آنان در طول تاریخ این مهم را به اثبات میرساند.
۲- عمل فضیلتمندانه کلید شناخت
علومی که خدای سبحان با شیوههای گوناگون به انسان میآموزد، اگر به وسیله آدمی در مسیر تعلیم اسماء به کار گرفته شود، زمینه خلافت الهی را برای او فراهم میکند… هرچه این علم را با عمل صالح، همراه سازد بر گستره علمی (و حیطه خلافت الهی) او افزوده میشود، که «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»[۳۰۷]، زیرا علم، همواره عمل را به دنبال خویش میخواند، اگر عمل، اجابت کرد و با علم همراه شد، زمینه بقای علم در جان عالم فراهم میگردد و الّا، علم رخت برمیبندد. «والعلم یهتف بالعمل فإن أجابه والّا إرتحل»[۳۰۸]
از این حکمتهای نورانی اهل بیت: میفهمیم که راه افزایش علم، تنها درس و بحث و قیل و قال مدرسه نیست، بلکه راه دیگری وجود دارد که آن راه همانا عمل به اندوختههای علمی اندک و یا بسیار انسان است.[۳۰۹]
لذا است که امام صادق۷ میفرماید: «من عمل بما علم کفی ما لم یعلم»[۳۱۰] هرکه به آنچه میداند عمل کند، از آنچه را نمیداند کفایت شود.
عمل به کتب الهی مایه رزق الهی است.
قرآن مجید عمل به فرامین الهی که در کتب آسمانی آمده است را مایه رزق میداند و میفرماید آنان اگر به کتب آسمانی عمل نمایند روزیهای خود را از بالا و پایین دریافت میدارند.
)وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراهَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْرَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ([۳۱۱]
در تفسیر این آیه شریفه (مائده/ ۶۶) علّامه حسنزاده آملی به نقل از علّامه قیصری میفرماید:
«أی و لو انهم اقاموا أحکامهما و عملوا بهما و تدبّروا معانیهما و کشفوا حقائقهما لتغذوا بالعلوم الإلهیه الفائضه علی ارواحهم و عرفوا مطلعاتها من غیر کسب و تعمّل و هو الأکل من فوقهم و بالعلوم الحاصله لهم بحسب سلوکهم فی طریق الحق و تصفیه بواطنهم من الکدورات البشریه کعلوم الاحوال و المقامات الحاصله للسالکین و اثناء سلوکهم و هو الأکل من تحت ارجلهم»[۳۱۲]
معنایی دیگر از «کلید بودن عمل برای شناخت»
وقتی عمل را کلید شناخت میدانیم این میتواند به این معنا هم باشد که اگر کسی در خانه بنشیند و درهای علم را به روی خود ببندد چگونه میتواند جهان را بشناسد. آیه ۷۸ سوره نحل میفرماید: )وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ([۳۱۳]، اوّل تکیه بر روی حواس میکند به عنوان ابتداییترین ابزار علمآموزی و شناخت و سپس میفرماید )لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ( یعنی باید با عمل شکرگذار این نعمتها باشید یعنی حواس را وارد عمل کنید که همان استقراء و تجسّس و تعلّم است امّا باید دانست که عمل تنها کلید شناخت و معرفت نیست این آغاز کار است. امّا در مراحل بالای شناخت عمل به معنای جزییترش در شناخت اثر میگذارد یعنی هر عملی اثر خاصّ خودش را در ادراک میگذارد. فضائل شناخت و معرفت را تقویت میکند و رذایل ریشه شناخت را میخشکاند.[۳۱۴] امام علی۷ میفرمایند: «ما زکا العلم بمثل العمل به»[۳۱۵] یعنی هیچ چیز مثل عمل نمودن به علم، آن را رشد و نموّ نمیدهد. مراد این است که عمل به علم خود بهترین رشد دهنده آن علم است.
۳- زهد و بیرغبتی به دنیا مایه حکمت
زهد کوری انسان را میبرد و علم بدون تعلم نصیب انسان میکند.
در حقیقت با پشت کردن به دنیا «بصیرت قدسی» روی می کند و «علم» و «حکمت» در دل جلوه میکند. دنیا حجاب حق است و چون کنار زده شود، حقیقت روی بنماید، حبّ دنیا مانع ادراک است و چون رفع گردد، عقل شکوفا میگردد. در حقیقت آنچه مانع و حجاب دریافت واقع و حقیقت ناب است دنیاست و چون این مانع اصلی با زهد و اعراض از دنیا کنار زده شود، حقیقت عریان میشود.
پیشوای زاهدان حضرت امیر مؤمنان میفرمایند:
من زهد فیالدنیا و لم یجزع من زلها و لم ینافس فی عِزّها هداه الله بغیر هدایته من مخلوق و علمه بغیر تعلیم و أثبت الحکمه فی صدره و أجرأها علی لسانه.[۳۱۶]
در حقیقت طبق این روایت، حضرت ۷ زهد را مایه حکمت میداند.
پیامبر اکرم۶ نیز به اباذر فرمودند:
اذا رأیت أخاک قد زهد فی الدنیا فاستمع منه فأنه یلقی الحکمه.[۳۱۷]
طبق روایات معصومین: حکمت که خیر کثیر میباشد با زهد و بیرغبتی به دنیا به دست میآید و در حقیقت درخت حکمت با زهد به بار و بر مینشیند و ثمر میدهد. امام علی ۷میفرمایند: «بالزهد تثمر الحکمه»[۳۱۸] و نیز فرمودند: «إزهد فیالدنیا یبصرک الله عوراتها»[۳۱۹] بزرگان دین زهد را در دو جمله کوتاه تعریف کردهاند: )لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ([۳۲۰]
اما آثار آن بسیار شگفت انگیز است. رسول مکرّم اسلام۶ میفرمایند:
هل منکم من یرید أن یذهب الله عنه العمی و یجعله بصیراً الا انه من رغب فیالدنیا و طال فیها أمله اعمی الله قلبه علی قدر ذلک و من زهد فیالدنیا و قصر أمله اعطاه الله علماً بغیر تعلّم و هدی بغیر هدایه.[۳۲۱]
فرمودند: آیا در میان شما کسی وجود دارد که بخواهد خداوند کوریاش را برطرف کرده، بینایش گرداند؟ آگاه باشید! هرکس که به دنیا مایل شده و آرزوهایش در دنیا دراز باشد، خداوند هر اندازه که به دنیا میلش بیشتر باشد، عقلش را کور میکند و هرکس که به دنیا بیمیل بوده، آرزوهای خود را کوتاه کند خداوند برایش علم بدون فراگیری و هدایت بدون راهنمایی عطا نماید.
و این چه علم بدون فراگیری و درس و کتاب و مدرسه و استاد و چه هدایتی بدون وعظ و واعظ و هدایتگر است که خداوند عقل را بینا میکند و بدون اسباب عادی انسان را به آن درجات بالای فهم و کمال و معرفت و ادراک میرساند؟ آیا جز در پرتو عمل به فضائل و دوری از رذایل است؟
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-15] [ 09:02:00 ب.ظ ]
|